5 ميليون دلار هم بدهند استقلالي نمي شوم



ايمون زايد از پرسپوليس جدا شد او پيش از رفتن درباره دلايل جدايي اش مي گويد
خبرآنلاين: مصاحبه کاملاً عجله‌اي شد. با ايمون در آخرين ساعات حضورش در تهران قرار گذاشتيم. او آخرين جملاتش را قبل از رفتن گفت. حرف‌هايي که شايد، هواداران توقع داشتند زودتر از اينها به زبان بياورد. فصل قبل که شايعات زيادي درباره پاس ندادن به زايد مطرح بود، او سکوت کرد. ولي حالا که داشت مي‌رفت، صراحتاً گفت: «برخي از بازيکنان پرسپوليس به من پاس نمي‌دادند.» ايمون توضيح داد، اين بازيکنان در ابتداي فصل تيم را ترک کردند و امسال از اين نظر مشکلي نداشت اما مسئله اين بود که چندان بازي نکرد. با ايمون درباره شايعه رفتنش به استقلال نيز حرف زديم که او پاسخ جالبي داد: «ميلياردها هم بدهند، به اين تيم نمي‌روم.»
*وقتي در دربي سه گل زدي و يک شب تاريخي به جاي گذاشتي، تصور مي‌کردي عمر همکاري‌ات با پرسپوليس اين‌قدر کوتاه باشد؟ ما که فکر نمي‌کرديم.
خب، حرف شما را تأييد مي‌کنم. وقتي اين سه گل را زدم فکر نمي‌کردم هيچ‌وقت اين‌قدر زود تمام شود. يک فصل رؤيايي را براي خودم تصور مي‌کردم.
*تو در 10 دقيقه به بازيکن محبوب طرفداران تبديل شدي، کاري که خيلي از خارجي‌ها نتوانستند آن را انجام دهند.
فکر مي‌کنم اين سرنوشت من بود که بيايم و در 10 دقيقه سه گل بزنم. آن سه گل سرنوشت زندگي من را در ايران عوض کرد. فکر مي‌کردم اين سه گل زندگي من را در ايران عوض کند و دوران خوبي داشته باشم ولي اين فوتبال است. نمي‌تواني آينده‌ات را پيش‌بيني کني. هميشه فکر مي‌کردم سال‌هاي سال در پرسپوليس باشم، کنار اين هواداران.
*اين 10 دقيقه، تاريخي‌ترين 10 دقيقه تاريخي زندگي‌ات بود، درست مي‌گوييم؟
در واقع 10 دقيقه مورد علاقه زندگي من است و البته هيچ‌وقت آن 10 دقيقه را فراموش نمي‌کنم. اميدوار بودم دوباره ادامه بدهم و در ترکيب تيم باشم ولي نشد.
*وقتي در دربي هت‌تريک کردي، خيلي‌ها مي‌گفتند تو شانسي هت‌تريک کرده‌اي ولي تو دو بار ديگر نيز اين کار را کردي. يک‌جورهايي آقاي هت‌تريک پرسپوليس بودي.
در واقع آن سه گل زندگي من را در ايران خاص کرد. من يادم مي‌آيد که بعد از آن بازي سرمربي استقلال گفت اين هت‌تريک تصادفي بوده است ولي من گل‌هاي بيشتري براي پرسپوليس زدم و هت‌تريکم را تکرار کردم. اگر اشتباه نکنم جلوي راه‌آهن و الشباب دوباره سه گل براي پرسپوليس زدم. من ايمون، به خودم ايمان دارم براي به ثمر رساندن گل ولي سه گلي که به استقلال زدم خيلي خاص بود و اگر يک روز دوباره به ايران برگردم، تلاش مي‌کنم تکرارش کنم!
*اوايل فصل شايعه پيشنهاد استقلال به تو جدي بود ولي تو آن را رد کردي، چرا؟ انگار خودت را متعلق به پرسپوليس مي‌دانستي.
من هرگز به استقلال نمي‌روم. من عاشق پرسپوليس و هوادارانش هستم. همين‌جا مي‌گويم اگر استقلال 5 ميليون دلار هم پول بدهد، به تيم‌شان نمي‌روم. ببين دوباره تکرار مي‌کنم؛ من هرگز و هرگز به استقلال نمي‌روم. حتي اگر ميليون‌ها سال از آن دربي بگذرد!
*اين فصل خيلي ناراحت بودي و در مقطعي از فصل گفتي در پرسپوليس تنها بودي. مي‌تواني درباره آن روزها حرف بزني؟ چه اتفاقي افتاد؟
فصل پيش که به پرسپوليس آمدم از بازي‌هايم در پرسپوليس لذت مي‌بردم و بسيار خوشحال بودم اما اين فصل، فصل سختي برايم رقم خورد چون بازيکنان خوبي جذب پرسپوليس شده بودند و تيم قدرتمندي را تشکيل داديم. بعد از اتفاقات سال گذشته، امسال انتظار داشتم بيشتر به من شانس بازي برسد. نمي‌دانم چرا پرسپوليس اين‌قدر مهاجم جذب کرد. انصاري‌فرد، قاضي و من. ما نيازي به سه مهاجم اصلي در تيم نداشتيم. وقتي سه مهاجم خوب در تيم باشند هميشه به آنها بازي نمي‌رسد و بايد روي نيمکت بنشينند. بازهم مي‌گويم ما به بيشتر از دو مهاجم نياز نداشتيم.
*حالا که داري مي‌روي، شايد راحت‌تر بتواني يکسري مسائل را بازگو کني. از سال گذشته تا همين امروز، اين شايعه وجود داشت که بعضي از بازيکنان تيم به تو پاس نمي‌دهند؛ انگار دوست نداشتند تو گل بزني. آيا اين شايعات درست بود؟
فصل پيش چند بازيکن بودند که دوست نداشتند من گل بزنم و طبيعتاً به من پاس نمي‌دادند ولي اين فصل همه‌چيز تغيير کرد. من مشکلي با بازيکنان نداشتم.
*مي‌تواني اسم بازيکناني را که به تو پاس نمي‌دادند، بگويي؟
نه؛ درست است که ايران را ترک مي‌کنم ولي به همه آنها احترام مي‌گذارم البته همه بازي‌ها اين‌طور نبود. من يکي از دوستانم بازي‌هاي فصل قبل را برايم ضبط کرد و به من نشان داد که در چند صحنه، برخي از بازيکنان به من پاس نمي‌دهند. ولي اين فصل همه‌چيز واقعاً فرق کرد و آن بازيکنان تيم را ترک کردند و به باشگاه ديگري رفتند.
*چند ساعت ديگر از ايران مي‌روي، قبل از رفتن چه حرفي داري که با هواداران پرسپوليس بزني؟
مي‌خواهم از آنها تشکر کنم که در مدت حضورم در ايران، خوشحالم کردند و خاطرات بسيار خوبي برايم رقم زدند. هيچ‌وقت اين خاطرات را فراموش نخواهم کرد. يکي از اين خاطراتم که فراموش‌نشدني است، دربي امسال بود. در 10 دقيقه آخر بازي همه طرفداران پرسپوليس اسم من را صدا مي‌زدند که آن لحظه دو احساس به من دست داد؛ يک احساس، احساس خوشحالي بود ولي از طرف ديگر خيلي ناراحت بودم که به من بازي نرسيد. ژوزه از من استفاده نکرد و اين برايم بسيار ناراحت‌کننده بود.
*در آن بازي مهاجم‌هاي تيم موقعيت‌هاي خوبي هم از دست دادند ولي دوباره به تو بازي نرسيد.
همين‌طور است که شما مي‌گوييد. فقط اين حالت در آن بازي نبود. بازي‌هاي ديگري هم بود که مهاجم‌ها عملکرد خوبي نداشتند ولي من بازهم روي نيمکت نشستم. اميدوارم يک روز دوباره برگردم و براي پرسپوليس بازي کنم.
*در شبکه‌هاي اجتماعي هواداران پرسپوليس از تو يک بت‌من و سوپرمن ساختند. فکر کنيم عکس‌هايش را خودت ديده‌اي. وقتي اين عکس‌ها را ديدي چه احساسي داشتي؟
خب واقعاً خوشحال شدم که من را شبيه بت‌من و سوپرمن درست کرده بودند. بعد از آن 10 دقيقه بود که همه‌چيز تغيير کرد و يک‌شبه من به بازيکن محبوب طرفداران تبديل شدم. هيچ‌وقت اين موضوع را فراموش نمي‌کنم و بازهم مي‌گويم دوست دارم يک روز به جمع اين تيم و هوادارانش برگردم و کار ناتمامم را در پرسپوليس تمام کنم و با اين تيم قهرمان شوم.
*تو در ايران بازي مي‌کني يا براي ادامه بازيگري به اروپا برمي‌گردي؟
در دو هفته آينده تصميم خواهم گرفت.
*نگفتي در کجا بازي مي‌کني؟
هنوز تصميم نگرفته‌ام ولي از ايران هم پيشنهاد دارم.
*پس ممکن است در ايران بماني.
شايد، شايد. در چند هفته آينده در اين‌باره تصميم خواهم گرفت.
*از اصفهان پيشنهاد داري؟
فکر کنم. مدير برنامه‌هايم در جريان اين پيشنهادها هست.
*ماه قبل که ايران را ترک کردي، آقاي رويانيان گفت براي ازدواج به کشورت رفته‌اي. اين قضيه درست است؟ گفته مي‌شد تو مشکل خانوادگي داري و نمي‌تواني برگردي.
نه، من هنوز به صورت رسمي ازدواج نکرده‌ام و نامزد دارم. براي آمدن به پرسپوليس مشکل خانوادگي نداشتم. مشکل من بيشتر سر مسائل مالي و برخي مشکلات ديگر بود. باشگاه نمي‌توانست دلارهاي من را بدهد. حقيقت اين بود.
*اول فصل تو مي‌دانستي شرايط سختي در پرسپوليس خواهي داشت، ولي چرا ماندي؟
وقتي فصل پيش تمام شد، رويانيان من را پاي ميز نشاند و گفت تو حتماً با ما هستي. رويانيان مدام دنبال من بود براي اينکه قراردادم را تمديد کنم. به او گفتم خيالم راحت و به تعطيلات بروم؟ او هم گفت که حتماً. ولي وقتي دنيزلي رفت، بعد از چند هفته من به او زنگ زدم و گفتم چه شد؟ رويانيان هم گفت شايد قراردادت را تمديد کنيم. پرسپوليس انصاري‌فرد و قاضي را گرفته بود و انگار ديگر ايمون به کارشان نمي‌آمد ولي آخرش اين شد که گفت تو را مي‌خواهم. به همين دليل در پرسپوليس ماندم و تمديد کردم.
*يعني مربي جديد تو را نمي‌خواست؟ آقاي ژوزه.
نه مربي نبود. سر مسائل مالي ما با هم مشکل داشتيم.
*سؤال آخر هم درباره تيم ملي است. به جام جهاني مي‌رود؟
کار سختي در پيش دارد و بايد براي رسيدن به جام جهاني، از سد قطر و ازبکستان عبور کند.



ورزشی90

0 commenti:

Posta un commento