«محمود احمدی نژاد با سپاه مشکل دارد»



محمد اسماعیل کوثری، نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، با انتقاد از محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری ایران، گفته است «آقای احمدی‌نژاد به طور واضح با سپاهی‌ها مشکل دارد و به هیچ وجه نمی‌خواهد که با آن‌ها همکاری کند.»به گفته کوثری، احمدی نژاد پاسخ خوبی‌های سپاه پاسداران را با «بدی» داده است.

آقای کوثری که فرماندهی لشگر ۲۷ محمد رسول الله تهران را در سه سال پایانی جنگ ایران و عراق، بر عهده داشته است، ‌روز یکشنبه، دهم دی ماه، در گفت و گو با روزنامه «مردمسالاری» چاپ تهران، ‌تاکید کرده که «سپاه پاسداران در این سال‌ها از هیچ کمکی به دولت دریغ نکرده است و دست احمدی‌نژاد را خیلی جاها گرفته است.»

اما به گفته این نماینده مجلس، محمود احمدی نژاد «همیشه طوری برخورد کرده که برای هیچ کس قابل قبول نبود.»

محمد اسماعیل کوثری با اینکه سپاه پاسداران در این سال‌ها «افراد کارآمد و تاثیرگذاری» را به دولت معرفی کرده‌است، گفت«آقای احمدی‌نژاد به طور واضح با سپاهی‌ها مشکل دارد و به هیچ وجه نمی‌خواهد که با آن‌ها همکاری کند.»

این نماینده مجلس با اشاره به برکناری اخیر رضا تقی‌پور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت دهم، او را یکی از وزرای موفق دولت خوانده که «بدون هیچ دلیل منطقی از دولت خارج شد تا یکی از نزدیکان و دوستان رییس جمهور به این سمت معرفی شود.»

اشاره این فرمانده سابق سپاه پاسداران به برکناری رضا تقی‌پور است که یازدهم آذرماه، محمود احمدی نژاد او را از سمت خود کنار گذاشت و علی نیکزاد، ‌وزیر راه و شهرسازی دولت دهم با حفظ سمت سرپرستی این زوارت‌خانه را نیز عهده‌دار شد.

آقای کوثری در جای دیگری از گفت و گوی خود با روزنامه مردمسالاری، به اختلاف نظر سپاه پاسداران و دولت دوم محمود احمدی‌نژاد اشاره کرده و گفته است: «سپاه از همان هفته‌های اول چهارساله دوم دولت، نسبت به این مساله که دیگر با احمدی‌نژاد و دولتش هم‌رای نیست، آگاهی پیداکرد.»

به گفته این فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، «به هر حال لجاجت دولتی که عنوان اصولگرایی را یدک می‌کشد با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امری بود که پیش‌بینی‌اش دشوار به نظر می‌رسید.»

پیش از آقای کوثری، علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آبان ماه امسال، در گفت و گو با روزنامه اعتماد به طور تلویحی از حمایت‌های سپاه از محمود احمدی نژاد ابراز پشیمانی کرده و گفته بود: «در مورد احمدی نژاد علم غیب نداشتیم.»

مخالفان دولت بارها سپاه پاسداران و نيروهای بسيج را متهم کرده اند که در انتخابات سال ۸۴ و ۸۸ به نفع محمود احمدی نژاد وارد صحنه انتخابات شدند و اقدام به سازماندهی آراء به نفع وی کردند.

بسیاری از پروژه‌های عمرانی و زیربنایی ایران در حوزه‌های مختلف از انرژی، مخابرات، ‌راه و ترابری و سدسازی در سال‌های گذشته با موافقت دولت و با ترک تشریفات مناقصه به «قرارگاه خاتم‌الانبیا» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار شده است.

از جمله این قراردادها، واگذاری ساخت سد و نیروگاه بختیاری در استان لرستان است که از آن با عنوان «بزرگترین پروژه عمرانی ایران» یاد می‌شود و در خردادماه سال ۹۱ از یک شرکت چینی گرفته شد و قرارگاه خاتم الانبیا سپاه مسوول اجرای آن شد.

کنسرسیوم «اعتماد مبین» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،‌ در مهرماه سال ۸۸، چندماهی پس از روی کارآمدن دولت دهم،‌ در جریان یک رقابت بورسی توانست ۵۰ درصد به علاوه یک سهم شرکت مخابرات ایران را خریداری کند و سهام مدیریتی این شرکت را صاحب شود.

آن داد و ستد با انتقاد‌های بسیاری همراه شد و هیات تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی در آذرماه سال ۸۹،‌ با انتشار گزارشی تایید کرد که رقابت بر سر تصاحب سهام شرکت مخابرات «صوری» بوده‌است.

محمدرضا رحیمی،‌ معاون اول محمود احمدی‌نژاد،‌ در مراسم معارفه سرپرست جدید وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در آذرماه امسال، از واگذاری مخابرات ابراز تاسف کرده است.

با افزایش دامنه تحریم‌ها و خروج شرکت‌های بزرگ خارجی از پروژه‌های نفتی ایران، ‌بسیاری از این پروژه‌ها به سپاه واگذار شده‌است.

آشکار شدن اختلاف‌های محمود احمدی‌نژاد و سپاه پاسداران به تیر ماه سال ۹۰ بازمی‌گردد که محمود احمدی‌نژاد برای نخستین بار در همایشی در پیوند با مبارزه با قاچاق کالا و ارز، از وجود مرزهای غیررسمی در ایران انتقاد کرد و صاحبان مرزها و اسکله‌های غیررسمی را که در ادبیات اقتصادی و سیاسی ایران، به «اسکله‌های نامریی» معروف شده‌اند، «برادران قاچاقچی خودمان» خطاب قرار داد.

او در همان سخنرانی، از نهادهای نظامی و انتظامی خواست برای رفع نیازهای خود به جای دور زدن قانون، درخواست قانونی بدهند و از معافیت‌های قانونی اسفاده کنند.

محمود احمدی نژاد چندی پیش در هفته پایانی آذرماه نیز، از سپاه پاسداران خواست تا برای کمک به پیشرفت کشور بخشی از اموال خود را واگذارکند.

محمد اسماعیل کوثری در گفت و گوی خود به این بخش از سخنان محمود احمدی‌نژاد واکنش نشان داده و گفته است: «من نمی‌دانم چرا احمدی‌نژاد با طرح مطالبی بنا دارد شبهاتی را در خصوص سپاه ایجاد کند. زمین‌های متعلق به سپاه دقیقا برای نیازهای سپاه تعریف شده است و باید احمدی‌نژاد جواب بدهد که بر اساس چه هدفی چنین اظهارات زیر سئوالی را مطرح می‌کنند.»

او توصیه کرده که رییس جمهوری اسلامی ایران، به جای طرح چنین سخنانی، «با توجه نشان دادن به وضعیت اقتصاد و مخصوصا صنعت و کشاورزی شرایطی را به وجود بیاورند تا مردم محدودیت‌های کمتری را تجربه کنند.»

این نماینده مجلس شورای اسلامی، تصریح کرده است که «رفتارهای احمدی‌نژاد و تصمیم‌هایی که ایشان می‌گیرد، تحت هیچ شرایطی متناسب با جایگاه یک رییس دولت نیست.»

آقای کوثری، با ابراز تاسف گفته است که «آقای احمدی‌نژاد با بی‌توجهی به جایگاه ریاست جمهوری، حرکاتی را از خود به نمایش می‌گذارد که تاسف همه را موجب می‌شود»-رادیو فردا
ادامه مطلب

فرمانده سپاه: اعتراضات پس از انتخابات ٨٨ از جنگ با عراق خطرناک‌تر بود

 
سرلشکر محمدعلی جعفری، امروز ٩ دی (٢٩ دسامبر) گفته است که اعتراضات پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ١٣٨٨ در ایران، از جنگ هشت ساله ایران و عراق هم خطرناک‌تر بود.
آقای جعفری گفته است که این ناآرامی‌ها صحنه تقابل "انقلابیون و ضدانقلابیون" بوده و "خطر آن از خطر جنگ ۸ ساله برای انقلاب و اسلام بسیار بیشتر بود."

او همچنین تظاهرات ٩ دی ١٣٨٨ را پیروزی بزرگی برای حکومت ایران دانسته که زمینه‌ساز انقلاب‌ها و تحولات سیاسی کشورهای عرب شد.

هواداران آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، در آن روز تظاهراتی علیه معترضان به نتیجه انتخابات برگزار کردند که حکومت ایران آن را "پایان‌ فتنه" معرفی می‌کند. فتنه عنوانی است که محافظه‌کاران حاکم به اعتراضات پس از انتخابات می‌دهند.

انتخابات آرامی خواهیم داشت


آقای جعفری همچنین گفته است که "مهمترین ماموریت سلسله مراتب بسیج دفاع از انقلاب در عرصه‌های مختلف است."

هم‌زمان محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج، تشکیلات شبه‌نظامی وابسته به سپاه که از نیروهای داوطلب غیرنظامی استفاده می‌کند، پیش‌بینی کرده در انتخابات ریاست‌جمهوری پیش رو، که در خرداد ١٣٩٢ برگزار می‌شود، مشکل امنیتی بروز نخواهد کرد و انتخابات به آرامی برگزار خواهد شد.

آقای نقدی به همین دلیل گفته که بسیج برنامه‌ریزی امنیتی به خصوصی برای انتخابات پیش رو نخواهد داشت.

در جریان اعتراضات پس از انتخابات ٨٨ بسیجی‌ها در کنار نیروهای رسمی پلیس و سپاه در سرکوب معترضان مشارکت داشتند.

مردم


آقای نقدی گفته: "امنیت کشور ما را مردم تامین می‌کنند و اینطور نیست که عمده اتکای امنیت بر عهده نیروهای امنیتی دولتی باشد بلکه تاکنون نیز امنیت برعهده مردم بوده است."

فرمانده بسیج دیروز هم گفته بود که در ٩ دی ٨٨ "مردمی که هفت ماه زیر بار شدیدترین بار روانی قرار گرفته بودند، چشم باز کردند" و "قدم در مسیر ولایت گذاشتند."

تظاهرات ٩ دی ٨٨ در تبلیغات سیاسی حکومت ایران علیه مخالفان جایگاهی کانونی دارد، به ترتیبی که رهبر ایران گفته بود این تظاهرات "حجت را بر همه تمام کرد."

در روز ٩ دی در شهرهای مختلف تظاهراتی در پشتیبانی از حکومت و رهبر ایران برگزار شد که مقامات و هواداران حکومت آن را به عنوان پایان مناقشه سیاسی پس از انتخابات ٨٨ معرفی می‌کردند.

این تظاهرات در اعتراض به آن چه هواداران حکومت توهین به مقدسات توسط معترضان می‌نامیدند، انجام شد. سه روز قبل از آن، در ۶ دی ١٣٨٨ و هم‌زمان با مراسم عاشورا، معترضان تظاهرات گسترده‌ای برگزار کردند که در مواردی به مقابله خشونت‌آمیز معترضان با مامورانی که آنان را سرکوب می‌کردند انجامید.

حکومت ایران تظاهرات عاشورا را "توهین به مقدسات" دانست و در پی آن سرکوب مخالفان را شدت بخشید.

در آن مقطع لحن مقامات حکومت نسبت به معترضان تا جایی تند شد که برخی از نمایندگان مجلس خواهان اعدام میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران معترضان شدند.

این دو رهبر معترضان نزدیک به یک سال پس از اتفاقات روز عاشورا و هم‌زمان با تحولات تونس و مصر، که به "بهار عربی" مشهور شد، برای برگزاری یک تجمع فراخوان دادند که در روز ۲۵ بهمن ١٣٨٩ با حضور معترضان در خیابان‌ها و سر دادن شعارهایی تند علیه حکومت و رهبر ایران همراه بود.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی پس از اعتراضات ٢٥ بهمن ٨٩ به همراه همسرانشان، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی به بازداشت خانگی درآمده‌اند. البته خانم کروبی مدتی است که آزاد شده است.

اخیرا سرتیپ اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده پلیس ایران، گفته بود که برخورد با آقایان موسوی و کروبی، از جمله بازداشت خانگی آنان، زیر نظر مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای است. او گفته بود که اگر ممانعت رهبر ایران نبود، برخورد شدیدتری با این دو رهبر معترضان صورت می‌گرفت.
ادامه مطلب

ورود هوادار پرسپوليس به زمين چمن در حين مسابقه +عکس

 
يکي از تماشاگران پرسپوليس حين مسابقه اين تيم با فجرسپاسي، با گذر از نرده‌هاي فنسي وارد زمين چمن شد و خود را به کريم انصاري فرد رساند.




در حالي که هفت دقيقه از شروع نيمه دوم گذشته بود يکي از تماشاگران با در دست داشتن پرچم قرمز وارد زمين چمن شد و پس از در آغوش گرفتن کريم انصاري فرد قصد داشت کفش‌هاي اين بازيکن را ببوسد که ماموران امنيتي اين تماشاگر را از زمين خارج کردند.


90 varzeshi

ادامه مطلب

گل‌محمدي: مي‌توانستيم 6 گل بزنيم


 
يحيي گل‌محمدي معتقد است، پرسپوليس مي‌توانست با اختلاف بيشتري فجر سپاسي را شکست دهد.
سرمربي پرسپوليس پس از پيروزي تيمش برابر فجر سپاسي در نشست خبري اظهار کرد: بازي خيلي خوبي را انجام داديم. خيلي خوب بازي را شروع کرديم. در سه بازي گذشته عادت خوبي داشته‌ايم که بازي‌ها را خوب شروع کرده‌ و خيلي زود هم به گل رسيده‌ايم. در ادامه بازي را کنترل کرديم.


وي افزود: بعد از اين‌که دو گل به ثمر رسانديم، مي‌توانستيم تعداد گل‌هاي خود را بيشتر کنيم و با 5 – 6 گل بازي را ببريم. شکست دادن فجر کار سختي است. اين تيم بازيکنان دونده‌اي دارد. اين پيروزي را به هواداران تقديم کرده و به بازيکنان هم تبريک مي‌گويم؛ چرا که امروز خيلي خوب بازي کردند و يکي از روزهاي خوب‌شان بود. اميدوارم در ادامه فصل با همين روند به کار خود ادامه دهيم.


گل‌محمدي درباره برگزاري اين بازي در ورزشگاه حافظيه گفت: جا دارد از همه عواملي که ورزشگاه را براي اين بازي آماده کرده بودند، تشکر کنم. آنها واقعا زحمت کشيده بودند.


سرمربي پرسپوليس درباره خراب شدن موقعيت‌هاي مسلم گلزني اين تيم در نيمه دوم گفت: زدن دو گل هم خوب است اما ايجاد چند موقعيت صددرصد در هر بازي کار سختي است. متاسفانه شايد امروز روز خوب مهاجمان ما نبود. يک روز مثل بازي با ملوان فرصت‌هايمان تبديل به گل مي‌شود، يک روز هم مثل بازي گذشته با نفت اين توپ‌ها به گل نمي‌رود.


وي درباره عملکرد مارکو پروويچ در اين بازي گفت: او يکي از بهترين بازيکنان زمين بود و با اين‌که براي اولين بار در تيم بازي مي‌کرد، خيلي خوب خود را با تيم وفق داده بود. از او به خاطر بازي خوبش تشکر مي‌کنم.


گل‌محمدي در پاسخ به اين سوال که به نظر مي‌رسد با عملکرد خوب اين بازيکن در بازي‌هاي بعد براي انتخاب ميان او و پولادي مشکل داشته باشيد، گفت: به هر حال ما دو بازيکن آماده داريم که هر کدام خصوصيات منحصر به فردي دارند و در طول فصل مي‌توانيم از توانايي‌هايشان استفاده کنيم. بايد يک نيمکت قوي داشته باشيم که خوشبختانه داريم.


سرمربي پرسپوليس همچنين درباره قضاوت محسن قهرماني در اين بازي گفت: از او تشکر مي‌کنم. در صحنه‌اي که روي رضايي خطا شد، فکر مي‌کردم که آن خطا پنالتي بوده اما به هر دليل پنالتي گرفته نشد. طبيعي است که وقتي مربي کنار زمين از اتفاقي ناراحت مي‌شود، اعتراض مي‌کند.


وي در پايان گفت: از زماني که به پرسپوليس آمده‌ام، هم به لحاظ فني و هم به لحاظ روحي – رواني روي بازيکنان کار کرديم. آنها در شرايطي بودند که نمي‌توانستند خودشان را به خوبي نشان دهند. در نيم فصل اول امتيازهاي زيادي عقب افتاديم که خوشبختانه بازي به بازي اين عقب‌افتادگي جبران مي‌شود.


90varzeshi
ادامه مطلب

مصاحبه اي با «وفادارترين» فوتباليست ايران

 
 
در دوراني که بستن قرارداد بالاتر از شش ماه و يک سال براي فوتباليست ها نوعي توهين و ناديده گرفتن ارزش قلمداد مي شود، حضور 13 ساله بازيکني در يک تيم، يک افسانه است.
ايسنا - خالق اين افسانه، کاپيتان بااخلاق سايپاست که سالهاست پيراهن نارنجي اين تيم را بر تن دارد و هرگز اسير وسوسه پيشنهادات چند صد ميليوني تيم هاي ديگر نشده است. ابراهيم صادقي، 9 سال است که بازوبند کاپيتاني سايپا را بر بازو دارد و چندي پيش از سوي باشگاهش به پاس وفاداري و ماندگاري اش در اين تيم مورد تقدير قرار گرفته است.
ساعتي با وي به گفت و گو نشستيم تا برايمان از رمز ماندگاري اش در سايپا و حاصل وفاداري اش بگويد. شرح کامل اين گفت و گو را در ادامه مي خوانيد.
* چهره‌ات براي خيلي ها شناخته شده است اما دوست داريم ابتدا کمي از خودت بگويي تا مخاطبان بيشتر با تو آشنا شوند. از اين بگو که چطور شد وارد فوتبال شدي؟
من متولد 15 بهمن 1357 هستم، در محله حصارک کرج به دنيا آمدم. دو برادر بزرگتر من در کرج فوتبال بازي مي کردند و من هميشه سعي مي کردم دنباله رو آنها باشم. به تمرين هايشان مي رفتم، علاقه پيدا کردم که هرجا فرصت شد در کوچه و خيابان فوتبال بازي کنم. فوتبالم را از تيم کشاورز کرج شروع کردم که از سال 71 به مدت سه سال آنجا بودم. بعد از آن سه سال در جوانان پرسپوليس بودم و بعد دو سال دوران خدمت سربازي را در مقاوت تهران سپري کردم. امسال هم سيزدهمين فصلي است که براي سايپا بازي مي کنم.
* آن موقع فوتبال بازي کردن چه حسي داشت؟ آيا امروز اين حس برايت تفاوتي کرده؟
هرچه سطح بالاتر مي رود صددرصد فرق مي کند. مخصوصا در رده هاي نوجوانان و جوانان در دوره ما که رده ها فرق داشت. آن موقع به رده هاي پايه مثل حالا پول نمي دادند. حتي پدر من با فوتبال بازي کردن من مخالف بود. خيلي وقت ها حتي سه سال اول پنهاني بازي مي کردم. او بيشتر دوست داشت که درسم را ادامه دهم و درسم در اولويت باشد. به هر حال برادر بزرگم خيلي از من حمايت مي کرد و کشاورز کرج هم که بازي مي کردم خيلي برايش خوب بود که توانسته ام خودم را تا اين سطح بالا ببرم و به همين دليل حمايت هايش را بيشتر مي کرد.
* به نظرت چه شد که طرز نگاه مردم به فوتبال تغيير کرد و خانواده ها راحت تر فوتبال بازي کردن فرزندانشان را مي پذيرفتند؟
فکر کنم بعد از جام جهاني 98 و شکل صعود ايران به آن بازي ها نوع نگاه مردم به فوتبال عوض شد و حالا دوست دارند که فرزندانشان وارد فوتبال شوند و علاوه بر بستن قراردادهاي مالي خوب، پيشرفت کنند. اما زمان ما به اين شکل نبود و بيشتر خانواده ها مخالف بودند. کساني که مي‌آمدند در فوتبال بايد صميمانه دوستش مي داشتند تا سختي هايش را تحمل کنند. خودم 21 سال است که فوتبال بازي مي کنم، به جرات مي توانم بگويم که هشت يا 9 سال اولش را با اتوبوس تردد مي کردم. کرج نزديک تر بود اما سه سالي که پرسپوليس بودم و دو سالي که مقاوت بودم بايد با بليت اين طرف و آن طرف مي رفتم. آن زمان بايد نيم ساعت منتظر مي ماندم تا اتوبوس بيايد و بعد که به تهران مي رسيدم باز هم با اتوبوس به محل تمرين مي رفتم.
* در زمان استانکو در پرسپوليس بازي مي‌کردي؟
بله،‌ سه سال در پرسپوليس بودم که در سال 76 – 75 هم سه يا چهار بازي و در هر بازي حدود 10 تا 15 دقيقه بازي کردم. آن زمان استانکو مربي پرسپوليس بود و سه چهار هفته مانده به پايان فصل قهرمان شده بود. بازيکنان بزرگي هم مانند عابدزاده، رهبري فرد، گل محمدي، افشين پيرواني، مجتبي محرمي، نعيم سعداوي و ديگران در پرسپوليس بودند.
* پس پرسپوليسي هستي؟
(با خنده) به هر حال زماني در اين تيم بازي کرده ام اما حالا سايپايي ام. آن پرسپوليس واقعا تيم خوبي بود. مهدوي کيا، عبدي، بزيک، ترابيان و نامجومطلق در آن بودند. آن تيم آن قدر خوب بود که زودتر از موعد قهرمان شد و بازي آخرش با استقلال بود که 3 بر صفر اين تيم را برد! بزيک و مهدوي کيا و بهنام طاهرزاده گل زني کردند.
* حسين عبدي چندي پيش مهمان ايسنا بود. او معتقد است که در گذشته بازيکنان، فوتبال را براي فوتبال بازي مي کردند. اما حالا اين طور نيست. نظر تو چيست؟
اين که آن زمان پول کمتري در فوتبال بود، کسي در آن شک ندارد اما من اعتقاد دارم که الآن هم فوتبال سختي هاي خاص خودش را دارد. اين طور نيست که تعميم بدهيم به کل فوتباليست ها. هرکسي در هر کاري موفق شده قطعا سعي و تلاش کرده و به کارش عشق و علاقه داشته. مثلا من در هشت سال اول فوتبالم با عشق و علاقه بازي کردم و بعد تازه کارم به قرارداد رسيد. البته پول هم تاثير خودش را دارد چون بازيکن هر سال تلاش مي کند که بهتر شود تا قرارداد بهتري ببندد. شايد قراردادها امروز خيلي زياد شده و نگاه ها اين طور شده اما به نظر من قرارداد بازيکنان ايراني نسبت به قرارداد بازيکنان در همين کشورهاي همسايه خيلي کمتر است. قرارداد فوتباليست ها نسبت به عام جامعه بيشتر است اما اين نسبت در همه دنيا وجود دارد. در همه کشورها فوتباليست ها از مردم و ورزشکاران رشته هاي ديگر پول بيشتري مي گيرند. به هر حال تعدادي هستند که توانسته اند استعداد خود را شکوفا کنند. قرارداد ما نسبت به کشورهاي همسايه که فوتبال‌شان ضعيف تر از ماست، کمتر است.
* ولي در اروپا، بازيکنان وقتي پول حرفه اي مي گيرند، زندگي حرفه اي هم دارند و همه چيزشان تحت کنترل باشگاه است. در ايران اما اصلا اين طور نيست.
اين مساله به ضعف باشگاه ها مربوط است. باشگاه ها به واسطه پول بيشتر دادن به بازيکنان بزرگ شده اند در حالي که ما زيرساخت مناسب نداريم. مگر مي شود يک باشگاه زمين تمرين نداشته باشد و هر سال 12 ميليارد خرج کند؟ باشگاه هاي اروپايي هتل، زمين تمرين، سالن اجتماعات، سالن آناليز و استخر و سونا دارند. بازيکن موظف است از صبح در باشگاه حاضر شود و پس از تمرين هم در جلسات آناليز شرکت کند. چند باشگاه ما اين امکانات را دارند که بازيکنان يک ساعت زودتر از تمرين بيايند و دو ساعت ديرتر بروند؟ تازه من دست پايين را گرفته ام! باشگاه نمي تواند با چهار ساعت در اختيار داشتن بازيکن، يک فوتباليست حرفه اي تربيت کند. رفتارهاي حرفه اي را بايد به بازيکنان آموزش دهيم.

ابراهيم صادقي در ايسنا
* درباره اين آموزش رفتارهاي حرفه اي بيشتر توضيح بدهيد.

بگذاريد برايتان مثالي بزنم. ريوالدو، خانواده فقيري داشت. وقتي بهترين بازيکن دنيا شد، برايش کلاس هاي آموزشي برگزار کردند که چطور رفتار کند، در مراسم رسمي چگونه لباس بپوشد و چطور صحبت کند. حتي به او ياد دادند که با مردمي که مي خواهند با او عکس يادگاري بيندازند چطور رفتار کند. چگونه با رسانه ها حرف بزند. آيا ما اين آموزش ها را مي دهيم؟ بازيکني از يک خانواده سطح پايين و والديني که تحصيلات زياد ندارند مي آيد و مطرح مي شود، بعد صحبتي مي کند که همه از آن انتقاد مي کنند و ناراحت مي شوند. آيا اين بازيکن واقعا نبايد آموزش ببيند؟ چرا فکر مي کنيم که فوتباليست هاي ما بايد همه اين چيزها را خودشان بلد باشند؟ اين کارها را نمي کنيم و خيلي ها هم نمي دانند. شايد بازيکني پدري فرهيخته يا برادر بزرگتري داشته باشد که اين مسائل را به او ياد دهند اما همه اين امکان را ندارند. به راحتي يک خبرنگار از يک روزنامه به بازيکن زنگ مي زند و او هم ممکن است از مربي اش دلخور باشد و در حالت عصبانيت حرف هايي بزند. اين اتفاق خوبي نيست.
* وظيفه باشگاه ها در اين زمينه چيست؟
وقتي بازيکني از شهرستان مي آيد و پول خوبي مي گيرد خيلي اتفاقات برايش مي افتد. باشگاه ها وظيفه دارند که از او مراقبت کنند اما کدام باشگاه ما امکانات اين کار را دارد؟ باشگاه فقط به فکر نتيجه گيري است و آينده بازيکن برايش مهم نيست. به نظر من خيلي از اتفاقاتي که براي بازيکنان مي افتد به خاطر برنامه نداشتن باشگاه ها براي آينده آنهاست.
* اکثر باشگاه هاي ما پسوند فرهنگي را با خود دارند اما گويي اين عنوان هيچ نمود خارجي ندارد. اما به نظر مي رسد که باشگاه سايپا دست کم از نظر ساختاري امکانات خوبي دارد.
فکر کنم بعد از سال 85 که مديريت وقت يعني آقاي مهندس هاشمي مجموعه ورزشي ايران تاير را خريداري کرد امکانات خوبي داريم. ما خوابگاه، سالن وزنه و دو زمين تمرين دارم و حتي مکاني داريم که بازيکنان مي توانند در اوقات فراغت براي استراحت به آن جا بيايند. همچنين کلينيک خوبي هم داريم. در کل باشگاه سايپا محيط آرامي را ايجاد کرده است اما باز هم مي گويم که اين ها کافي نيست.
* بيشتر بودجه باشگاه ها خرج خريد بازيکنان مي شود.
اگر مديران باشگاه ها ثبات داشته باشند قيمت ها بي رويه بالا نمي روند. به نظر من بازيکني که واقعا تاثيرگذار است بايد پول خوب بگيرد. مثلا بازيکني مانند مسي يا رونالدو بيشترين تاثير را در تيم هايشان دارند و پول هاي کلاني هم مي گيرند ولي باور کنيد در همان تيم ها بازيکناني هم هستند که تنها 5 ميليون يورو گرفته اند. بازيکن موثر بايد پول خوب بگيرد ولي در فوتبال ايران خيلي ها که تاثير زيادي ندارند پول خوب مي گيرند. اين هم به عدم ثبات مديران بازمي گردد. از مهندس هاشمي تقدير کردم که کار بزرگي کرد اما هرگز مديري که 10 ميليارد بودجه دارد به دنبال ايجاد زيرساخت نمي رود. همه اين پول را هزينه مي کنند که نتيجه بگيرند چون مطمئن نيستند که سال بعد هم هستند يا خير. اگر بدانند که چند سال خواهند بود براي سال هاي آينده برنامه ريزي مي کنند و قيمت ها بي خودي بالا نمي رود. در آن شرايط مديران براي بازيکن تاثيرگذارشان پول خوب مي پردازند و براي کسي که تاثير زيادي ندارد خيلي هزينه نمي کنند. متاسفانه امروز به بازيکني که 100 ميليون مي ارزد، 300 ميليون مي دهند که فقط يک فصل به تيمشان برود تا در آن فصل نتيجه بگيرند.
* باشگاه سايپا چقدر روي مسائلي که اشاره کردي فعال است و چقدر سعي مي کند که بازيکنان را با زندگي حرفه اي آشنا کند؟
سال قبل و پيش از اين که آقاي کوشا از باشگاه برود درباره چند تن از بازيکنان احساس مي کردم که به اين آموزش ها نياز دارند. مساله را با مديرعامل در ميان گذاشتم و تا جايي که مي دانم ايشان با خانواده هاي آنها ارتباط داشت و نکات لازم را به آنها گوشزد مي کرد. همچنين براي بازيکناني که مجرد بودند، باشگاه منزل گرفته بود و خيلي وقت ها مديرعامل سرزده به ديدنشان مي رفت. به اين ترتيب هم بازيکنان دلشان گرم مي شد که باشگاه برايشان ارزش قائل است و هم باشگاه کنترل لازم را انجام مي داد. همچنين تغذيه بازيکنان زير نظر بود اما بعد از تغيير مديريت خيلي در جريان اين امور نيستم. باشگاه ما در مسائل فرهنگي هميشه فعال بوده و حتي در اعياد و مراسم مذهبي هميشه حضور داشته است. در اين مراسم ها همه ورزشکاران باشگاه که در رشته هاي مختلف کار مي کنند دور هم جمع مي شوند و از ورزشکاران به نسبت کارشان تقدير مي شد. براي بازيکنان جشن تولد مي گيرند و با اين کار براي آنها عرق به تيم را ايجاد مي کنند.
* خودت چقدر براي اين مسائل وقت مي گذاري؟ آيا همه شئون زندگي ات را بر اساس فعاليت حرفه اي و کارت تنظيم کرده اي؟
بعد از سال 79 که با سايپا قرارداد بستم و مسير زندگي ام معلوم شد که بايد به صورت حرفه اي فوتبال بازي کنم تمام تمرکزم را روي فوتبال گذاشتم، اما از سال 86 در رسته تربيت بدني هم تحصيل مي‌کنم و با توجه به اين که دو فرزند دارم در هر ترم حدود 10 واحد گذراندم و حالا فقط چند واحد تا دريافت مدرک کارشناسي باقي مانده است.
* خيلي از مربيان به بازيکنانشان توصيه مي کنند که ازدواج کنند. زندگي خوب و سالمي داشته اي و خيلي زود ازدواج کرده اي. اين مساله در زندگي حرفه اي تو چقدر نقش داشته است؟
خيلي تاثير داشته است. من سال 80 ازدواج کردم و خيلي هم راضي هستم. به نظرم بازيکنان ما به اين مساله خيلي نياز دارند. مواردي پيش مي آيد که در دوران بازي شکست هايي داري و افکارت مشوش است؛ در اين مواقع وجود يک همسر خوب مي تواند خيلي کمک کننده باشد. به نظر من بازيکناني که در ايران به حواشي رفتند خانواده قوي نداشتند. مثلا همين چند روز پيش به استقلال باختيم. شکست خيلي بدي بود و مخصوصا بعد از آن که 10 نفره شديم خيلي وضعيت بد بود. اگر در آن لحظات دوربين روي صورت من بود به راحتي مي شد غم را در آن ديد. اگر پس از چنين اتفاقي خانواده خوبي نداشته باشي که بتواني در کنارش آرام بگيري و ناراحتي ات را با آن در ميان بگذاري مجبوري به جاي ديگري بروي! به مرور زمان اين مساله يقينا خرابت مي کند. اگر بازيکنان ازدواج موفقي داشته باشند موفق تر هستند. در همه جاي دنيا هم همين گونه است. مثلا ديويد بکام يا پل اسکولز در منچستر يونايتد در 22 سالگي بچه هم داشتند و ازدواج خوبي داشتند. آنها در زندگي ورزشي شان هم موفق بودند. همسرم خيلي جاها کمکم کرده است و همين جا از او تشکر مي کنم. خيلي جاها که از شکست يا اتفاقي ناراحت بودم يا با باشگاه و مربي اختلافي داشته ام خيلي خوب مديريت کرده و من احساس خوبي داشته ام و توانسته ام ادامه دهم.
* با شناختي که از تو داريم، اصلا برايمان قابل باور نيست که ممکن است روزي با مربي ات مشکل داشته باشي!
اصلا امکان ندارد 13 سال در يک مجموعه کار کنم و هيچ مشکلي نداشته باشم يا با کسي به مشکل نخورم. گاهي بر سر قراردادم با باشگاه اختلاف داشتم و گاهي با مربي به خاطر انتقادش از عملکردم در زمين ولي آن چه مهم بوده اين است که من اين اختلافات را هرگز رسانه اي نکردم. به چه دليل بايد اتفاقي را که در تيم افتاده رسانه اي کنم که هه بفهمند؟ تمام مربياني که با آنها کار کرده ام از من راضي هستند. مثلا سر قراردادم واقعا اختلاف داشتم و فکر مي کردم بايد بيشتر پول بگيرم. آن هم با مديرعاملي که مرا خيلي بزرگ کرد و حق زيادي بر گردنم دارد. آقاي هاشمي مرا مجبور مي‌کرد که درباره مسائل مختلف فکر کنم و به من مي‌گفت که بايد فراتر از يک بازيکن باشم. با اين حال بر سر قراردادم با او مشکل داشتم ولي وقتي حل شد ديگر حرفي نزدم؛ هرچند رقمي هم که مي خواستم نشد اما همه چيز را تمام کردم. يا مثلا با مربي اختلاف نظر داشتم اما هميشه سعي کردم با احترام حلشان کنم.
* با چه مربياني تاکنون کار کرده اي؟
من با آقايان دايي، مايلي کهن، تقوي، ذوالفقارنسب و دو مربي خارجي به نام هاي جيواني مي و لورانت کار کرده ام.

ابراهيم صادقي
* کار کردن با کداميک راحت تر بود؟

من هميشه سعي مي‌کنم درباره مربيان و مديراني که با آنها کار کرده ام حرفي نزنم تا مشکلي پيش نيايد اما با احترام به همه آنها بايد بگويم که محمد مايلي کهن را از صميم قلبم دوست دارم و معتقدم که ايشان هميشه براي سايپا خير و برکت داشته اند. وقتي من وارد سايپا شدم ايشان مربي بودند و جوانان زيادي را به فوتبال ايران معرفي کردند. اگر نام ببرم خواهيد ديد که ايشان چه نقشي در فوتبال ما داشته اند. مهدي اميرآبادي، حسين کاظمي، فرهاد شيخ لر، محسن رسولي، اصغر کرم اللهي، خود من، جواد کاظميان، محسن خليلي، جواد آشتياني، مرتضي ايزدي، مسعود شجاعي، هادي عقيلي، سجاد شهباززاده، ميلاد غريبي، ابراهيم فارسي، علي کريمي، کاظم برجلو، محسن ارزاني و ديگراني که البته بعضي از آنها بعد از چند سال به فوتبالشان ادامه ندادند. ايشان واقعا در کارشان صداقت دارند. کار کردن با ايشان واقعا سخت است چون خيلي سخت گير هستند. تازه اين اسامي که گفتم فقط حاصل کار ايشان در سايپاست وگرنه اگر بازيکناني را که در تيم ملي معرفي کردند را در نظر بگيريم، بايد بگويم محمد مايلي کهن براي فوتبال ايران خير و برکت داشته است. اجازه بدهيم مثالي بزنم. سجاد شهباززاده و ميلاد غريبي زمان مايلي کهن وارد سايپا شدند. ميلاد اوايل اصلا خوب نبود اما حالا خيلي خوب بازي مي کند. سجاد همين طور. وحيد مهدي خاني دروازه بان اميد ما بود که ايشان او را به تيم آوردند. آن زمان به او بازي نرسيد اما پارسال بازي کرد و حالا هر وقت نياز باشد بازي مي کند.
* هم با مربي خارجي کار کرده اي و هم با مربي ايراني. تفاوت کار اين دو دسته از مربيان را چه مي داني؟
سال 82 با جيواني مي کار کرديم و سال 85 با لورانت. آن زمان چيزي که به نظرم مي رسيد اين بود که آنها در کار بدنسازي خيلي از مربيان ما جلو هستند. لورانت که خيلي در اين زمينه خوب بود و با اين که پنج هفته بيشتر با ما نبود اما بدنسازي خيلي خوبي انجام داده بود که در همان سال هم قهرمان شديم. در يکي دو ساله مربيان ما هم در اين کار پيشرفت کرده اند ولي در زمينه فني فکر نمي کنم چه آن زمان و چه حالا تفاوتي بين مربيان خارجي و داخلي باشد. خارجي ها روانشناسي برخورد با بازيکنان را هم خوب مي دانند. مربيان ايراني هم به تدريج خوب شده اند.
* در نسل قبلي فوتباليست‌ها کساني بودند که سال‌ها در يک تيم بازي مي کردند و هنوز هم مردم با شنيدن نامشان به ياد آن تيم مي افتند. کساني مثل رهبري فرد در پرسپوليس و فکري در استقلال. خود تو 13 سال است که در سايپا بازي مي کني. سوال ما اين است که چرا امروزه خيلي کم شاهد ماندگاري بازيکنان در يک تيم هستيم؟
اين برمي‌گردد به قرارداد و رقم آن که گفتم فکر مي کنم خيلي بي رويه زياد شده و بازيکني که اين جا 300 ميليون مي گيرد و جاي ديگر به او پيشنهاد 500 ميليوني مي دهد، مطمئنا تيمش را عوض مي کند. من تا سال 84 خيلي شناخته شده نبودم ولي در آن سال که دو گل به پرسپوليس، دو گل به اسقلال و يک گل به سپاهان زدم کم کم شناخته شدم و کمي جايگاهم در سايپا بهتر شد و توانستم بهتر کار کنم. آن زمان پيشنهادهاي زيادي داشتم اما آرامش کار در سايپا برايم مهم بود و احترامي که مسئولان باشگاه برايم قائل بودند خيلي برايم ارزش داشت. مربيان و مديران خيلي به من احترام مي گذاشتند. در فصلي که قهرمان شديم خيلي پيشنهادها بهتر شد چون من بهترين هافبک سال شدم و به تيم ملي راه پيدا کردم. هر سال پيشنهادهاي خوبي داشتم که رقمشان بالاتر از سايپا بود اما آن قدر مديريت باشگاه به من احترام مي گذاشتند که اصلا فکر رفتن از اين تيم را هم نمي کردم. به هر حال سايپا براي من اهميت زيادي داشت چون هر چه به دست آورده بودم از اين تيم بود. با پولي که از سايپا گرفتم توانستم ازدواج کنم، خانه و مغازه بخرم و کم کم خودم را قوي کنم. زندگي خودم را مديون سايپا مي دانم.
* و مسئولان سايپا از تو براي ماندگاري ات در تيم تقدير کردند.
سال 89 که برايم مراسم 10 سالگي حضور در تيم را گرفتند، بهترين سال فوتبالي ام بود. هفت گل زدم و 12 پاس گل دادم. پيشنهادي داشتم که 200 ميليون بيشتر از سايپا بود. آن زمان سقف قراردادها 350 ميليون بود اما من از سايپا 300 ميليون مي گرفتم و تيمي حاضر شده بود که 500 ميليون به من بدهد. من هم بازيکن آزاد بودم ولي خدا شاهد است که اصلا نمي توانستم از تسم بروم. برايم مراسم گرفته بودند و عنوان «وفادار» به من داده بودند. فکر کنم اگر آن سال از سايپا مي رفتم ديگر واژه وفادار زير سوال مي رفت و ديگر معنايي نداشت. احترامي که مديريت گذاشته بود و شخصيت زيادي به من داده بود خيلي ارزش داشت. هيچ سالي قرارداد خيلي بالا نداشتم و حتي امسال به دليل مشکلي که کارخانه داشت و به درخواست مديرعامل 50 ميليون از سال قبل کمتر گرفتم. برکتي که پول سالم در زندگي انسان مي آورد خيلي مهم است. فوتباليست هايي را مي شناسم که پول هاي خيلي زيادتري گرفته اند اما حالا چيزي ندارند. من هميشه خدا را شکر مي کنم که زندگي خوبي داشته ام و پولم برکت داشته است.
* امسال چند انتقال بازيکن داشتيم که شرايط ويژه اي داشتند. اين بازيکنان گفته اند که دوست داشتند در تيمشان بمانند اما اخبار رسانه ها و هياهوي آنها باعث شد که تصور کنند بايد به تيم بزرگتري بروند. هيچ وقت از اين جنس وسوسه ها به سراغ تو آمد؟
بله،‌ براي من هم پيش آمده است. نمي خواهم از کسي نام ببرم اما مربي خيلي مطرحي زير گوشم گفت که حيف است در سايپا بازي مي کنم اما آرامش اين تيم برايم از هر چيزي مهم تر بود. شايد اگر اين اتفاق در 22 سالگي برايم مي افتاد طور ديگري تصميم مي گرفتم و وسوسه مي شدم. الآن پشيمان نيستم که سايپا را انتخاب کردم. به نظرم رسانه ها خيلي نقش دارند. بازي هاي سايپا به طور ميانگين هزار تماشاگر دارد اما اگر روزنامه ها هر روز بنويسند که ابراهيم صادقي بازيکن خوبي است، 70 ميليون نفر آن را مي خوانند. همه روزنامه ها اگر هر چيز از من بنويسند خوراک ذهني مردم را توليد مي کنند. بنابراين اگر قرار است روزنامه ها درباره عملکرد بازيکنان تحليل بنويسند واقعا از يک کارشناس استفاده کنند و اگر کسي را ندارند اصلا ننويسند. نوشتن اين تحليل هاي نادرست روي تفکر مردم و مديران باشگاه ها تاثير مي گذارد و آنها را به انحراف مي کشاند. ايران بيش از 11 روزنامه ورزشي دارد، در حالي که در هيچ جاي دنيا اين گونه نيست. در آلمان فقط نشريه کيکر هست و در اسپانيا هم تنها يک نشريه تخصصي فوتبال چاپ مي شود، در حالي که فوتبال آنها خيلي از ما برتر است و اگر قرار باشد مانند ما کار کنند به تعداد بسيار بيشتري روزنامه نياز دارند.
* گاهي اوقات اين تحليل ها واقعي نيستند.
حتي مي گويم کافي است که يکي دو بازيکن با آن خبرنگار دوست باشند؛ آن وقت ممکن است اين دوستي در تحليل عملکرد بازيکنان يک تيم اثرگذار باشد. مثلا هر هفته به من نمره 4 بدهند. چه کسي بازي مرا ديده است؟ برنامه 90 هم فقط صحنه هاي حساس را نشان مي دهد. آيا عملکرد يک بازيکن فقط به صحنه هاي حساسي است که خلق مي کند؟ يک هافبک دفاعي هيچ وقت نمي تواند صحنه حساس خلق کند چون پستش جور ديگري است. البته کساني مثل جواد نکونام و اميد ابراهيمي هم هستند که گل زني مي کنند اما وظيفه يک هافبک دفاعي بيشتر دفاع کردن است. پس بايد به هافبک هاي دفاعي نمره يک بدهند! در حالي که مثلا من مي دانم که اسحاق سبحاني به عنوان هافبک دفاعي سايپا چقدر زحمت مي کشد. خيلي وقت ها من توپ را لو مي دهم و او مرا پوشش مي دهد ولي در اين رابطه چيزي نمي نويسند.

ابراهيم صادقي
* باز هم تاکيد مي کنيم که در فوتبال امروز ايران و قراردادهاي شش ماهه و يک ساله، حضور يک بازيکن به مدت 13 سال در يک تيم تحسين برانگيز است. دوست داريم از اين زاويه به بازيکنان جوان تر از خودت توصيه اي داشته باشي.

اول به باشگاه ها توصيه مي کنم که به راحتي بازيکنانشان را تغيير ندهند. باشگاه ها هرچه بازيکن قديمي تر داشته باشند بيشتر مي توانند در روزهاي سخت به آنها اعتماد کنند. حتي قديمي ها راحت تر با شرايط مالي تيم کنار مي آيند. مثلا اگر من امسال براي پول بيشتر به نفت تهران مي رفتم ديگر کاري نداشتم که آن تيم چه مشکلاتي دارد چون رفته بودم که 500 ميليون بگيرم. اما در سايپا مي دانم چه مسائلي وجود دارد و به دليل مشکل باشگاهي که 13 سال به من پول داده قبول کردم که امسال پول کمتري بگيرم و به آن کمک کنم. بازيکني که هر سال در يک تيم بازي کند اين کار را نمي کند. باشگاه ها بايد سعي کنند براي بازيکنانشان عرق و تعصب ايجاد کنند و به قديمي هاي خود بيشتر بها بدهند. بازيکنان هم مطمئن باشند که هيچ کسي در هيچ حاي دنيا از وفاداري ضرر نکرده است. خود من در باشگاهم شش مديرعامل را تجربه کرده ام اما کارمندان باشگاه هميشه ثابت هستند و همواره مرا دوست داشته اند و برايم احترام بوده اند. همه چيز بستن يک قرارداد خوب نيست. در دنيا مگر مي شود يک تيم هر سال 10 تا 15 بازيکنش را تغيير دهد؟ همين مي شود که رقم قراردادها بالا مي رود. من بايد قبول کنم که قرارداد کمتري دارم اما خيلي چيزها دارم. احترام و آرامش دارم.
* به هر حال پيشنهادات باشگاه ها هم وسوسه کننده است.
بله متاسفانه! مثلا بازيکن جواني به سايپا آمده و باشگاه برايش زحمت کشيده و هزينه کرده ولي حالا که به نتيجه رسيده و در تيم بازي مي کند و قرارداد 200 ميليوني خوبي هم بسته است، يک باشگاه پيشنهاد 500 ميليوني به او مي دهد. در اين شرايط ديگر چگونه اين بازيکن دم از وفاداري بزند؟ اگر تفاوت مبلغ 50 ميليون باشد مي شود کاري کرد و مثلا گفت که اين قدر کمتر مي گيرم ولي در تيم خودم مي مانم اما وقتي اختلاف 300 ميليون شد، يک بازيکن جوان چه کار مي تواند بکند؟ وقتي بازيکن مي بيند چيزي در زندگي اش ندارد و حالا يک تيم 500 ميليون به او مي دهد نمي تواند رد کند. مذاکره ها هم بايد اصولي باشد. باشگاه و حتي خود من با خيلي از بازيکنان کار کرديم تا به پختگي رسيده اند. اين پيشنهادات بازيکنان را خراب مي کند. البته در اين ميان دلال ها هم نقش دارند. خوشبختانه من هرگز نيازي به آنها نداشتم چون هميشه در سايپا بازي کرده ام.
* اگر اجازه بدهي مي خواهيم کمي درباره شهرت صحبت کنيم. تو سال ها در سايپاي کرج بازي کرده اي و خودت هم اهل اين شهري. استقبال مردم از اين تيم چقدر است و اصلا اهالي کرج چقدر سايپا را متعلق به خود مي دانند؟
ببينيد من در کرج به دنيا آمده ام؛ آن هم در محله اي که چند تن از فوتباليست هاي قديمي مثل داود محبوب و محمد فلاحتي که هر دو در سايپا بازي کرده اند در آن بودند. ما فقط يک سال تماشاگر خوب داشتيم، آن هم سالي بود که قهرمان شديم. آن سال حضور علي دايي که کاپيتان تيم ملي بود خيلي در اين مساله نقش داشت. داريوش يزداني، احمد مومن زاده و چنين بازيکنان بزرگي داشتيم. نتايج هم خوب بود و همه را مي برديم. اين ها تماشاچي را به ورزشگاه مي کشاند اما فکر مي کنم بين مديران باشگاه و مديران شهر کرج ارتباط خوبي نيست. اگر سايپا بخواهد در کرج ريشه داشته باشد بايد براي آينده برنامه ريزي کند. حتي دورتر از 10 سال آينده را ببيند. باشگاه بايد تيم هاي پايه و آکادمي خوبي داشته باشد و از بين بچه هاي همين شهر بازيکن بگيرد و پرورش دهد تا عرق ايجاد کند. اکنون فقط يک بازيکن کرجي در تيم ما هست که منم. مثلا مجيد ايوبي از شمال آمده در کرج ساکن شده است. اگر برق در شيراز يا ابومسلم در مشهد طرفدار دارد براي اين است که قدمت چند ده ساله دارند. صنعت نفت آبادان همين طور. پس با هفت – هشت سال کار نمي توان انتظار استقبال گسترده مردم را داشت. نتايج هم خيلي مهم است. ضمن اين که ما نمي توانيم استقلال و پرسپوليس را به کرج بياوريم. اگر اين کار انجام شود، تماشاچي مي ايد و آن وقت براي بازي هاي ديگرمان هم خواهند آمد.
* همين هفته گذشته بازي استقلال و گهر را داشتيم که به دليل مقاومت و اصرار مردم و مسئولان دورود در اين شهر برگزار شد. اين در حالي است که ورزشگاه دورود خيلي از استانداردهاي لازم را هم ندارد. ورزشگاه ما 15 هزار نفري است! ما مسابقات آسيايي را در آن برگزار کرديم و فکر کنم در بازي با الوصل 15 هزار نفر آمده بودند.
* پس چرا بازي هاي شما با استقلال و پرسپوليس در کرج برگزار نمي شود؟
اين سوال را بايد مسئولان شهر کرج پاسخ بدهند. اين حق طبيعي ماست که بازي ها در کرج برگزار شوند و ما از ميزباني مان استفاده کنيم. آنها در آزادي مسلط تر هستند و ما در کرج.
* چند سال است که کاپيتان سايپا هستي؟
امسال نهمين سالي است که بازوبند را مي بندم. بعد از سال 83 که مهدي اميرآبادي، حسين کاظمي، حميد جعفري و ابراهيم ميرمحمدي از تيم رفتند، من و فرهاد خانگلي قديمي بوديم. در آن فصل خانگلي کمتر بازي کرد و من بيشتر کاپيتان بودم. مربي ما هم در آن سال آقاي تقوي بود.
* در تيم ملي چقدر بازي کردي؟
از آقاي قلعه نويي تشکر مي کنم چون آن سالي که قهرمان شديم مرا به تيم ملي دعوت کرد ولي آن زمان نکونام سال اول حضورش در اوساسونا بود و حسابي روي فرم بود. علي کريمي در بايرن مونيخ بازي مي کرد و تيموريان به بولتون رفته بود. اين سه نفر بيشتر بازي مي کردند. کاظميان و مبعلي هم بودند. بعد آقاي ابراهيم زاده هم مرا دعوت کردند و بعد از آن آقاي دايي مربي تيم ملي شد. با توجه به اين که ايشان مربي من در سايپا بود و از من شناخت زيادي داشت و رباط پاي نکونام پاره شده بود و علي کريمي هم به تيم ملي نمي آمد، بيشتر بازي کردم. در مجموع 15 بازي ملي دارم و يک گل ملي هم در ابوظبي به امارات زدم.
* دوست داري باز هم به تيم ملي دعوت شوي؟
در زمان قطبي هم جزو نفرات دعوت شده بودم اما در نهايت از فهرست تيم ملي براي جام ملت ها خط خوردم. هر بازيکني دوست دارد که به تيم ملي کشورش دعوت شود اما فکر مي کنم اکنون بيشتر بايد به جوانان فرصت داده شود. اگر خدا بخواهد و تيم ملي به جام جهاني صعود کند، در هنگام آن بازي ها من 36 سال خواهم داشت که براي بازي کردن در چنين مسابقاتي زياد است. پس بايد فرصت در اختيار بازيکنان 20 تا 24 ساله قرار داده شود. اميد ابراهيمي، ميلاد نوري يا رضا حقيقي که به تازگي به پرسپوليس پيوسته هافبک هاي خوبي هستند که بهتر است فرصت بيشتري داشته باشند.
* فکر مي کني تيم ملي به جام جهاني مي رسد؟
کار خيلي سخت شده است. من يکي دو روز پيش از بازي با ازبکستان گفتم که قطعا مي بريم و به جام جهاني صعود مي کنيم چون ازبک ها جا مي ماندند و ما بالاتر مي رفتيم. لبنان را هم قطعا در تهران مي برديم. الآن خيلي سخت شده چون بايد لبنان را در تهران و قطر را در کشورش ببريم. بازي آخرمان با کره هم سخت است چون آنها حتي اگر صعود هم کرده باشند باز قوي بازي مي کنند چون با ما کري دارند.
* ليگ ايران نسبت به سالهاي قبل چه تغييري کرده؟
به نظر من کيفيت ليگ نسبت به قبل پايين تر نرفته. دست کم کيفيت تيم ما نسبت به سال قبل بهتر شده است. تيم هايي که سال هاي قبل اسم و رسمي از آنها نبوده مانند ملوان، نفت و همين تيم ما نتيجه خوبي گرفته اند. امروز تعداد تيم هايي که مي شود رويشان حساب کرد بيشتر شده اند. فقط سه يا چهار تيم را مي شود قطعا کانديداي سقوط دانست. تيم چهاردهم جدول با دو پيروزي مي تواند تا رتبه چهارم بالا بيايد. اين مساله نشان مي دهد که کيفيت ليگ کم نشده است.
* چه تيم هايي را مدعي قهرماني مي داني؟
به نظرم استقلال نفرات خيلي خوبي گرفته و سپاهان هم تيم خوبي است. فکر مي کنم قهرمان اين فصل يکي از اين دو تيم است.

ابراهيم صادقي
* گفتي که محمد مايلي کهن را خيلي دوست داري. اين مربي اکنون هدايت گهر دورود را به دست گرفته. فکر مي کني در اين تيم موفق مي شود؟

کار خيلي سختي دارد. اميدوارم موفق شود اما فکر نکنم بشود. آنها برابر استقلال خيلي خوب بودند اما همه تيم ها برابر استقلال و پرسپوليس با انگيزه هستند. آقاي مايلي کهن هم بيشتر به آينده فکر مي کند و همين طور که مي بينيد بازيکنان جواني را به گهر آورده است.
* و از آن جايي که پرسپوليسي هستي، وضعيت اين تيم را چطور ارزيابي مي کني؟
(با خنده) من در واقع سايپايي هستم اما چون سه سال در اين تيم عضو بودم و دو سال کاپيتان جوانان پرسپوليس بوده ام فکر مي کنم که اين تيم برابر ملوان علاوه بر اين که شش گل زد، خيلي خوب بازي کرد و تيم واقعا تغيير کرده بود. پرسپوليس به پيکان هم شش گل زد اما اصلا خوب بازي نکرد و حتي در 10 دقيقه اول مي توانست گل بخورد. اگر مهاجم خارجي پيکان دقت مي کرد مي توانست همان اوايل بازي تيمش را جلو بيندازد. پيکان مي توانست دو گل بزند اما بازي با ملوان اين طور نبود. اميدوارم پرسپوليس بتواند اين روند را ادامه دهد.
* در دوراني که فوتبال بازي کردي، کدام دوره برايت بيشتر خاطره انگيز بوده؟
در سايپا فراز و فرود زيادي داشتم. در سال 79 پيشنهاد خوبي از برق تهران داشتم و مي توانستم به بزرگسالان آن تيم بروم اما تصميم گرفتم به اميد سايپا بروم. براي اين کار با برادر بزرگترم مشورت کردم و چون معتقد بودم آقاي مايلي کهن از جوانان زياد استفاده مي کند، اميدوار بودم مرا خيلي زود به تيم بزرگسالان سايپا ببرد. قراردادم با سايپا در آن سال 700 هزار تومان بود در حالي که برق تهران حاضر بود 2 ميليون بدهد؛ يعني حدود سه برابر بيشتر از سايپا. براي خودم برنامه ريزي کرده بودم که به بزرگسالان سايپا برسم و خوشبختانه خوب هم تحليل کرده بودم چون تنها دو هفته با اميدها تمرين کردم و پس از آن به تيم بزرگسالان پيوستم. چند ماه بعد هم نامزد کردم. من با اميدهاي تيم قهرمان شدم و به بزرگسالان آمدم. سال اول دو زمان 10 دقيقه بازي کردم. تيم آن سال سوم شده بود و مسئولان برنامه ريزي مي کردند که سال بعد قهرمان شود. از طرفي آقاي مايلي کهن گفته بود که بايد چند تن از ما اميدها در تيم اصلي باشيم ولي مسئولان اصرار داشتند که بازيکنان بهتري را جذب کنند. ما هم در اين ميان در برزخ گير افتاده بوديم. من هم که تازه ازدواج کرده بودم و شرايطم خيلي خاص بود. آن دوران خيلي حس بدي داشتم. مدتي بايد تمرين هاي سختي انجام مي دادم. از کرج بايد به چيتگر مي آمدم در حالي که ماشين نداشتم و قرارداد هم نبسته بودم! بايد همان پولي که داشتيم را پس انداز مي کرديم و نمي توانستيم چيزي بخريم. پس از تمرين در چيتگر دوش هم نبود، همان طور لباس مي پوشيدم و براي ناهار به خانه برمي گشتم. بلافاصله پس از آن هم به زمين سايپا مي رفتم. هيچ آرامش فکري هم نداشتم که چه مي شود. آيا قرارداد مي بندم يا نه؟ به کسي ديگر هم قول داده بودم و او زندگي اش را به من گره زده بود و اوضاع خوب نبود. مادرم را هم از دست داده بودم و پدرم دياليز مي شد ولي دعاي خير بود يا چيز ديگر قراردادمان را بستيم و شرايط خوب شد. وقتي به آرامش فکري رسيدم بهتر بازي کردم. بعد از آن ازدواج کردم و باز با آرامش بيشتري کار کردم و همين طور گذشت تا امروز.
* کمي هم از قهرماني با سايپا در ليگ برتر بگو.
آن سال که خيلي خوب بود. سه هفته مانده به پايان فصل وقتي بازي را به پاس باختيم خيلي ناراحت بودم و در رختکن فکر مي کردم که ديگر قهرماني را از دست داده ايم ولي خوشبختانه بازي آخر را برديم و توانستيم قهرمان شويم. بعد هم در آسيا خوب کار کرديم و همان سال کانديداي دريافت جايزه بهترين بازيکن سال آسيا شدم. شايد در ايران فاکتورهاي ديگري براي بهترين بودن ملاک بود که خيلي ها از انتخاب من خوشحال نشدند. شايد فکر مي کردند که بهترين بودن يعني بازيکن خيلي تکنيکي و گل زن باشد! در آسيا اما قدمت بازيکن در يک تيم و قدرت رهبري اش را هم ملاک قرار مي دهند. خوشبختانه من خيلي تاثيرگذار بودم و با اين که گلي نزده بودم در سه بازي به عنوان بهترين بازيکن ميدان انتخاب شدم. بعد از آن هم فکر مي کنم بايد از آقاي کوشا تشکر کنم که آن مراسم خيلي خوب را برايم گرفتند و شخصيت زيادي به من دادند. بازيکنان ديگري هم هستند که بيش از 10 سال در تيمشان بازي کرده اند اما فکر نمي کنم هيچ کدام از باشگاه ها برايشان چنين مراسمي گرفته باشد. يکي از بهترين روزهاي عمرم بود. تبليغات زيادي در سطح شهر شد و آدم ها مهمي به آن مراسم آمدند.
* به مربي شدن هم فکر مي کني؟
قطعا به مربي شدن فکر مي کنم اما هنوز توان بازي کردن دارم. اکنون رکورددار بازي در ليگ برتر هستم چون در بيش از 95 درصد بازي ها بوده ام و تا قبل از امسال 312 بازي در ليگ برتر انجام داده ام. پارسال سه هفته به خاطر مصدوميت نبودم ولي 30 بازي از 34 بازي فصل را انجام داده ام. همين امسال فقط در دو بازي غايب بودم. فکر کنم هنوز توانش را دارم که بازي کنم. دوست دارم مربي شوم اما نمي شود آينده را پيش بيني کرد.
* و حرف آخر...
توصيه من به رسانه ها اين است که خيلي مراقب نوشته هايشان باشند. آنها به راحتي مي توانند بازيکن ضعيفي را بزرگ و بازيکن قدرتمندي را خراب کنند. در کل دنيا خيلي از بازيکنان اشتباهات بزرگي از نظر اخلاقي مرتکب مي شوند اما رسانه ها خيلي به آن نمي پردازند ولي متاسفانه در ورزش ما کوچکترين اشتباه يک بازيکن را خيلي بزرگ مي کنند. در هر صورت بازيکنان براي خيلي از جوانان الگو هستند و بايد مراقب باشند اما رسانه ها هم فقط واقعيت ها را بنويسند.
ادامه مطلب

حجازي به خاطر رابطه‌ ي خوبم با قلعه‌نويي مرا نخواست


 
مربي پيشين تيم فوتبال استقلال با بيان اينکه ارزش يک بازيکن به کاپيتاني نيست، گفت: زماني که من در استقلال بازي مي‌کردم بازيکنان سر بازوبند کاپيتاني دعوا نداشتند و جايگاه هر بازيکني در تيم مشخص بود.
محمود فکري در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص مشکلاتي که در تيم استقلال براي بازوبندي ايجاد شده است، اظهار داشت: بازيکناني که الان براي بازوبندي دعوا مي‌کنند خودشان را يک لحظه جاي طرفداران استقلال بگذارند. ارزش مردم خيلي بيشتر از اين حرف‌هاست. اگر بازيکنان الان براي استقلال و مردم ارزش قائل نشوند قطعا در آينده نامي از آنها نمي‌ماند.
وي افزود: ارزش يک بازيکن به بازوبند نيست بلکه اين بازيکن است که به بازوبند شخصيت مي‌دهد. همانطور که امير قلعه نويي هم گفت بازوبند فقط يک تکه پارچه است و منش و رفتار بازيکنان به آن ارزش مي‌دهد.
فکري با تاکيد بر اينکه زمان حضورش در استقلال سر بازوبند دعوا نبوده است، گفت: نسل‌هاي قبل از ما تا حدودي سر بازوبند دعوا داشتند ولي دوران ما اصلا چنين بحث‌هاي مطرح نبود. قبل از آنکه من در استقلال کاپيتان شوم، جواد زرينچه بازوبند را مي‌بست. آن زمان جايگاه هر بازيکن کاملا مشخص بود.

مربي پيشين استقلال همچنين در خصوص بازگشت فرهاد مجيدي به استقلال خاطرنشان کرد: بازگشت فرهاد هم مي‌تواند خوب باشد و هم بد چون جدايي او از استقلال همراه با حاشيه بود و برگشتش هم باعث بوجود آمدن مسائل مختلفي شد. به عنوان يک استقلالي اميدوارم حضور مجيدي باعث به هم خوردن تمرکز تيم و ايجاد فشارهاي مختلف نباشد و اين بازيکن بتواند به استقلال کمک کند.
"شايد يکي از اهداف مجيدي از بازگشت به استقلال، خداحافظي با پيراهن اين تيم باشد". فکري با بيان اين مطلب يادآور شد: خود من از بازيکناني بودم که چند سال در استقلال بازي کردم و دوست داشتم با پيراهن اين تيم از فوتبال خداحافظي کنم. آخرين سالي که در استقلال بازي مي‌کردم ناصر حجازي سرمربي شد و او به خاطر اينکه با امير قلعه نويي روابط خوبي داشتم مرا نخواست.
فکري در پايان گفت: حجازي به سابقه من در استقلال توجهي نکرد در حالي که من 14 سال در اين تيم بودم و موهايم را در استقلال سفيد کردم! به هر حال الان که خودم را جاي فرهاد مجيدي مي‌گذارم دوست ندارم اين اتفاق هم براي او رخ دهد.
ادامه مطلب

باقري: به هيچ وجه روي نيمکت نمي‌نشينم



کاپيتان پيشين تيم فوتبال پرسپوليس گفت: من فکر نمي کنم حضورم در پست مدير فني تداخلي با پست آقاي علي پروين داشته باشد که بخواهم با ايشان جلسه اي برگزار کنم.
کريم باقري در گفتگو با مهر در خصوص غيبتش در بازي روز يکشنبه تيم هاي فجرسپاسي شيراز و پرسپوليس بيان کرد: متاسفانه به دليل انجام برخي از کارهاي شخصي نتوانستم پرسپوليس را در سفر به شيراز همراهي کنم. با آقا يحيي هم صحبت کردم و پرسيدم اگر در اين سفر غايب باشم مشکلي ايجاد نمي شود که ايشان هم گفتند نه. انشاءالله در بازيهاي بعدي در خدمت تيم هستم.

باقري در پاسخ به اين سئوال که آيا تصميمش را بعد از فرصت 48 ساعته اي که از باشگاه خواسته بود بالاخره اعلام خواهد کرد گفت: من اصلا نگفتم بعد از 48 ساعت تصميمم را اعلام مي کنم نمي دانم اين خبر به چه علت توسط برخي رسانه ها اعلام شد.

کاپيتان پيشين تيم فوتبال پرسپوليس در خصوص اينکه بالاخره چه زماني قراردادش را با پرسپوليس امضا مي کند به خبرنگار مهر گفت: عجله اي براي ثبت قرارداد ندارم بهتر است اول برادري مان را به پرسپوليس ثابت کنيم. ضمن اينکه فعلا لزومي به ثبت قرارداد نيست.

وي تصريح کرد: نه قصد دارم روي نيمکت بنشينم و نه مي خواهم براي تيم بازي کنم. پس عجله اي براي ثبت قرارداد وجود ندارد. به هر حال من افتخارمي کنم که در کنار پرسپوليس هستم و مي خواهم بدون هيچ منتي براي پرسپوليس کار کنم. چون اين پرسپوليس است که براي اين حضور به من منت گذاشته است.

باقري در خصوص اينکه آيا در صورت قبول کردن عنوان مدير فني جلسه اي با علي پروين خواهد داشت يا نه تصريح کرد: متاسفانه در چند وقت اخير برخي تلاش کردند تا نشان دهند بين من و علي آقا اختلافاتي وجود دارد درحالي که هيچ اختلافي نيست من هيچ مشکلي با ايشان ندارم و بعيد مي دانم ايشان هم با من مشکلي داشته باشد.

باقري افزود: علي آقاي پروين بزرگ من و تمام بچه هاي پرسپوليس هستند و احترامشان بر من و تک تک پرسپوليسي ها واجب است اما در خصوص پست مدير فني آقاي رويانيان و آقا يحيي با من صحبت کردند و من هم فکر مي کنم در اين خصوص تصميم گيرنده آنها هستند.

باقري در مقابل اين سئوال که به هر حال علي پروين از سوي باشگاه مدير فني اعلام شده ولي باشگاه نمي تواند توامان دو مدير فني داشته اظهار داشت: آنطور که آقاي رويانيان به من گفتند علي آقاي عضو کميته فني باشگاه پرسپوليس است نه مدير فني. از اين رو فکر نمي کنم باشگاه دو مدير فني داشته باشد چون آقاي پروين طبق چيزي که آقاي رويانيان به من گفتند فقط جزو5-6 نفر عضو کميته فني هستند.

وي در ادامه گفت: در مجموع فکر نمي کنم مشکلي دراين خصوص وجود داشته باشد چرا که همانطور که گفتم علي آقا بزرگ ما هستند و من مثل فرزند ايشان مي مانم. انصافا هم تاکنون با هم مشکلي نداشته ايم.

کريم باقري در پايان در خصوص رويارويي پرسپوليس و فجرسپاسي شيراز در بازي فردا گفت: همانطور که گفتم نتوانستم پرسپوليس را در بازي فردا همراهي کنم چون به هيچ وجه قصد ندارم روي نيمکت بنشينم اما اميدوارم بچه ها از شيراز با يک پيروزي شيرين و دسته گلي بزرگ به تهران برگردند.
ادامه مطلب

يحيي گل‌محمدي: اتفاقي نمي شوددر دو بازي 8 گل زد!


سرمربي پرسپوليس گفت: زدن هشت گل در دو بازي قبل اتفاقي نبود. از پرسپوليس بيشتر خواهيم شنيد و مي‌خواهيم با ادامه روند خوب خود برابر تيم سرسخت فجر به پيروزي برسيم.
يحيي گل‌محمدي درباره انتخاب قطعي خود به عنوان سرمربي پرسپوليس گفت: در اين مدت با توجه به وضعيت ژوزه بلاتکليف بوديم. البته به عنوان مربي با اختيارات سرمربي فعاليت مي‌کردم تا وضعيت روشن شود و حالا با توجه به اين‌که ژوزه ايران را ترک کرده و اين مساله به فيفا هم اعلام شده است، فعاليت خودم را به عنوان سرمربي تيم دنبال مي‌کنم. در اين ميان از اعتماد رويانيان، اعضاي هيات مديره و کميته فني هم تشکر مي‌کنم که همه گونه حمايتي انجام دادند و هيچ کمبودي نداشتيم.
وي در ارزيابي خود از شرايط حال حاضر سرخپوشان گفت: ما به دنبال تغييرات مثبت هستيم و روند تيم اين را نشان داد. وقتي تغييرات مثبت باشد، نتيجه هم به دنبال آن مي‌آيد. يک نيم فصل را از دست داده‌ايم. نيمه دوم ليگ را در حالي آغاز کرديم که در مکان دوازدهم جدول قرار داشتيم. دو هفته است که تيم را تحويل گرفته‌ام. در اين مدت چند روزي هم شرايط جوي نامناسب بود.
سرمربي سرخپوشان ادامه داد: در دو بازي اخير 8 گل زده‌ و موقعيت‌هاي گل زيادي را هم از دست داديم. اين عدد از نظر فني حرکت روبه‌جلو است و به اين دليل از عملکرد بازيکنان راضي هستم. در حال حاضر آن‌چه باعث مي‌شود، به ادامه اين روند اميدوار باشيم، انسجام، همدلي و جو خوبي است که بر مجموعه حاکم است. انتظارات از مجموعه بالاست ولي اين انتظارات بايد معقول و منطقي باشد. اين تيم در آينده حرف‌هاي زيادي براي گفتن خواهد داشت.
گل‌محمدي درباره بازي با نفت آبادان گفت: فيلم بازي را چند بار ديدم. در نيمه دوم به دنبال کنترل بازي بوديم. دو، سه موقعيت خوب هم در اين نيمه داشتيم که از دست رفت. يک پنالتي هم براي ما نگرفتند که مي‌توانست نتيجه را تغيير دهد. قضاوت داور در نتيجه تاثيرگذار بود. البته اگر موقعيت‌ها را از دست نمي‌داديم، شرايط اين‌طور نمي‌شد.
وي ادامه داد: از نظر ساختار دفاعي شرايط خوبي داشتيم؛ چرا که آنها در طول بازي سه توپ روي دروازه ما آوردند که البته دو توپ گل شد و روي اين مساله کار مي‌کنيم. با همت و اراده‌اي که از بازيکنان مي‌بينم همه چيز درست خواهد شد.
سرمربي پرسپوليس درباره فشارهايي که قبل از بازي‌هاي اين تيم از سوي حريفان به داوران وارد مي‌شود، گفت: درباره داوري به اندازه کافي حرف زده شد و نمي‌خواهم، بيشتر صحبت کنم. واقعا اميدوارم با اين جوسازي‌ها برخورد شود. از اظهارنظر صريح عسگري که اعلام کردند، يک پنالتي به سود ما اعلام نشده و قرار است با فضاسازي‌هاي قبل از بازي برخورد شود، هم تشکر مي‌کنم. اعتقاد دارم داوران در طول بازي و پس از آن تحت فشار هستند. اخلاقي و حرفه‌اي نيست که بخواهيم قبل از بازي‌ها براي تاثير روي عملکرد داوران و تغيير آن به سود خودمان آنها را تحت فشار بگذاريم. کاري که متاسفانه از حريفان پرسپوليس سرمي‌زند.
گل‌محمدي که با سايت باشگاه گفت‌وگو مي‌کرد، در ادامه با اشاره به بازي با فجر افزود: ياوري مربي کاربلد و باتجربه‌اي است. فجر هم تيمي سرسخت، دونده و جنگنده است ولي اميدواريم با ادامه روند خوبي که آغاز کرده‌ايم با پيروزي برگرديم. در دو بازي قبلي 8 گل زده‌ايم که اتفاقي نبود. گل‌هاي ما هم از روي حرکات در عمق و هم از روي حرکت از جناحين به ثمر رسيد اما از روي ضربات شروع مجدد به گل نرسيديم که بايد روي آن کار کنيم. به طور کلي گل‌ها نشان مي‌دهد هم به خوبي موقعيت‌سازي مي‌شود و هم مهاجمان به خوبي خود را در موقعيت قرار مي‌دهند. عناصر خوبي هم داريم که مي‌توانيم روي ضربات ايستگاهي خطرساز باشيم.
سرمربي پرسپوليس در پايان درباره شرايط همکارانش گفت: آقاي حسيني قراردادش را ثبت کرده است. کريم باقري هم خالصانه آمده و کمک مي‌کند. قرار است قرارداد آقايان ادموند بزيک و چيذري هم به ثبت برسد.
ادامه مطلب

رهبر: برای ما قانون بنویسند!



دفتر رهبر انقلاب به یک تیم تخصصی حقوقی برای بررسی ایرادات قانون اساسی ماموریت داد. این تیم تخصصی شامل افراد زیر است:
سردار نقدی: نماینده معلمان و دانشجویان( به دلیل اینکه زمانی می خواست دانشگاه برود)
سردار طائب: نماینده حقوقدانان( چون در جریان دستگیری بیش از 30 حقوقدان بوده است.)
سردار فیروزآبادی: نماینده زنان( چون همسرش بار سنگینی تحمل می کند و نمی تواند در تیم تخصصی حضور یابد.)
سردار محصولی: نماینده فقرا و زحمتکشان و پابرهنگان( چون وقتی به دنیا آمد پابرهنه بود.)
سردار قاسم سلیمانی: نماینده مرزنشینان( چون هر وقت می خواهد از مرز رد بشود،  مرزنشینان را می بیند.)
احمد جنتی: نماینده ایرانیان در طول تاریخ و سخنگوی ائمه از آدم تا امام زمان( به دلیل ارتباط شخصی با آنان در گذشته.)
دکتر حداد عادل: نماینده روزنامه نگاران و نویسندگان( چون باید یک نفر در جمع بلد باشد فارسی را بدون غلط بنویسد.)
برادر وحید: نماینده رهبری برای حفظ حقوق ملت( چون هر روز به آقا سلام می کند.)
برادر پناهیان: نماینده رهبر در مورد حقوق رهبر( چون باید یکی از حقوق رهبر دفاع کند.)

متن قانون اساسی‌ در همین جا (http://iranisgreatcountri.blogspot.it/2012/11/1391.html )
ادامه مطلب

لاشه لاتیسم!

براساس گفته های احمدی نژاد، قوه قضائیه که همه شان دزدند، مجلسی ها هم اکثرا دزد و رانت خوارند، دفتر رهبری هم در اختلاس دخالت داشته، هر کسی هم که از مخالفان دولت در اصولگرایان منتقد دولت بوده، پول بالا کشیده، جواد لاریجانی هم که هولوپی هفت میلیارد زمین را با آن چشمهای ورقلمبیده قورت داده رفته پائین، ائمه جمعه که همه شان از رئیس جمهور رشوه گرفته اند میلیون میلیون. جهرمی هم که یک پایش شورای نگهبان است، یک پایش در بیت و آن وسط هم جیش می کند به دولت، خودش رئیس اختلاس چی هاست. این وسط کی آدم سالمی است؟ دولت آقای دکتر.
براساس گفته رئیس قوه قضائیه اگر تخریب های دکتر ادامه پیدا کند، طراحی های خاص فاش می شود، آقای دادستان هم گفته که معاون اول رئیس جمهور دزد است، معاون دومش هم دزد است، معاون قبلی اش هم رشوه خوار است، معاون چهارمش هم رانت خوار است، مشاورش هم که رئیس دزدهاست، خودش هم به گفته رئیس مجلس لات بازی در می آورد. اژه ای هم که هر روز ده تا از دزدهای " کش" دار دوروبر مشائی و دکتر را می فرستد آب خنک بخورند، حال شان خوب بشود. این وسط کی سالم است؟ رئیس قوه قضائیه

بروجردی جان، نماینده سابقه دار مجلس که در اختلاس دست داشته، پنج تا نماینده دیگر هم که در اختلاس دست داشتند. هفت تا نماینده مجلس عضو هیات مدیره بزن و بچاپ اند. دوازده تا نماینده دیگه عضو شورای مرکزی زمین داری اند. آقا مجتبی که اول اختلاسه، ناطق نوری که در اختلاس دست داشته، جهرمی که پای اختلاس است، رحیمی که سر اختلاس است، مشائی که خودش اصل اختلاس است، یعنی تو این مملکت هیچ کس نیست که در این اختلاس نقش نداشته باشد. می ترسم آخرش فقط خاوری در اختلاس دست نداشته باشد.

رئیس جمهور گفته: نامردی می کنند، نامردی هم جواب دارد. لاریجانی گفته: احمدی نژاد لات بازی در می آورد. احمدی نژاد گفته حضرت سلیمان می خواست ترتیب هدهد را بدهد. دادستان گفته رئیس جمهور هرچه گفته دروغ است. احمدی نژاد گفته: آب بریز اونجات خنک بشه. واعظ شهر گفته: مشائی فلانجای احمدی نژاد است. نقدی گفته: خاتمی کودن است. کی با تربیت است؟ اصغر قاتل

نتایج بودجه  منتشر شد. دولت 26 هزار میلیارد تومان، یعنی 24 میلیارد دلار کسری بودجه دارد. یعنی بیشتر از کل بودجه سالانه دولتها در دوره هاشمی و خاتمی. درآمد مالیات از 67 درصد به 80 درصد رسیده. واگذاری دارایی سرمایه ای 39 هزار میلیارد تومان نفت( 99.7 درصد) و اموال منقول و غیرمنقول 115 میلیارد تومان( کمتر از صد میلیون دلار) واگذاری دارایی مالی 4 میلیارد تومان( 80 درصد برنامه تحقق پیدا نکرده)، پرداخت هزینه جاری دولت( 54 هزار میلیارد تومان) 16 درصد به هزینه دولت اضافه شده. پرداخت های عمرانی 15 هزار میلیارد تومان. این هم پول مملکت.

خواهر نرو این ور، خواهر نرو اون ور
دانشجوی دختر بره این طرف، دانشجوی پسر بره اون طرف. یکی از آقایان خیلی مسوول گفته: برای چی خانم ها می رن تو خیابون، بشینن خونه کاشی حموم و آشپزخونه بسابن. خواهران اسکی باز باید با بزرگترشون که همون داداش کوچیک ترشونه برن اسکی، وگرنه ممنوعه. ورود خانم ها به ورزشگاه ممنوعه، چون آقایون فحش می دن، ورود خانمها به قهوه خانه ممنوع شد، چون آقایون تو قهوه خونه دید می زنن. آقا فرج گفته که خانمهای سینما همه فاحشه اند، چون ده نمکی می خواسته با آنجلینا جولی بره کافه تریا، پوشیدن کفش کتانی برای خانم ها در وزارت کار و دارایی ممنوع شده، چون آقایون کفش چرمی دوس دارن، رئیس پلیس اماکن اعلام کرده ورود خانمها بدون سرپرست به مراکز تفریحی ممنوعه، آقایون هم گفتن ما با خانوم نمی ریم، دوس داریم تنهایی تفریح کنیم. چی برای خانمها آزاده: تجاوز به عنف.

نتیجه گیری اخلاقی: ام القرای اسلام یک جایی است نزدیک چاله میدان سابق.
نتیجه گیری فلسفی: حجت الاسلام اصغرقاتل برادر داش مموت احمدی نژاد بود.
نتیجه گیری اقتصادی: دزد نگرفته نه تنها پادشاه است، بلکه ممکن است رهبر، رئیس جمهور یا معاون او یا مشاور رهبر هم بشود.
ادامه مطلب

/ اگر مربي بودم کريمي را تا 40 سالگي بازي مي‌دادم



90: فردا (سه‌شنبه) دو تيم احياء شده نفت و پرسپوليس در حالي به مصاف هم مي‌روند که هر دو نياز مبرمي به سه امتياز اين بازي دارند. نفت مي‌خواهد خودش را از قعر جدولي جدا کند و پرسپوليس نيز تلاش مي‌کند از ميانه جدول به جمع بالانشينان برسد. گفت و گوي نود را با روح‌اله عرب کاپيتان آباداني‌ها بخوانيد:

علي مسعودي



90: بالاخره روي دور برد افتاديد؟‌



من قبلا هم گفته بودم که اگر دو برد پياپي کسب کنيم روي غلتک مي‌افتيم و مي‌توانيم بردهايمان را تکرار کنيم.



90: تيم احياء شده نفت به مصاف تيم احياء شده پرسپوليس مي‌رود. نظرت در اين باره چيست؟‌



کاملا همينطور است و هر دو تيم روز سختي را در پيش دارند. من به بازيکنان گفتم 17 فينال داريم . بازي‌هاي حذفي براي ما حکم مسابقات تدارکاتي را دارد و زياد به فکر آن نيستم.



90: يک موقع 6 تايي نشويد؟



حرف‌هاي خنده‌دار نزنيد. هنوز به آنجا نرسيديم 6 تايي شويم. آن نتيجه هم يک اتفاق بود و ملواني‌ها بازي را بعد از دو گل رها کردند.



90: از خريدهاي نيم فصل راضي هستيد؟‌



با آمدن چند بازيکن تيم‌ ما جان گرفته. به خصوص آمدن کعبي وزن تيم نفت را بالا برده .



90: خيلي‌ها مي‌گويند کعبي تمام شده است؟



اصلا اينطور نيست و کعبي هنوز 27 سالش است. راه رفتن کعبي هم براي نفت يک نعمت است و روحيه‌اي که او به تيم مي‌دهد به نفع ما تمام مي‌شود. بعضي از بازيکنان بودنشان براي هر تيمي غنيمت است، مثل علي کريمي . باور کنيد اگر من سرمربي بودم به علي کريمي تا 40 سالگي بازي مي‌دادم. فرهاد مجيدي هم همين شرايط را دارد.



90: راستي بازوبند را به کعبي هديه مي‌دهي؟



من بايد 4 سال پيش کاپيتان نفت مي‌شدم. ولي با همه اين تفاسير حاضرم بازوبند را به کعبي بدهم چون او پيش از 70 بازي ملي دارد و چند سال است که در ليگ برتر بازي مي‌کند.



90: ظاهرا در آبادان براي دايي حاشيه درست کرده‌‌اند؟‌



هواداران از اول بازي او را تشويق کردند و کسي هم به او توهين نکرد. فقط من شنيدم با چند خبرنگار درگيري لفظي پيدا کرده ولي در کل نظرم اين است که دايي اسطوره فوتبال ايران است و اگر کسي به او توهين کند به فوتبال ايران توهين کرده. من دايي را قبول دارم و راضي نيستم به او اهانت شود.



ادامه مطلب

به آزادي نيامده بوديم که شش‌تايي شويم



بازيکن تيم صنعت نفت پس از تساوي تيمش برابر پرسپوليس گفت: به آزادي نيامده بوديم که شش‌تايي شويم.

رضا خالقي‌فر پس از تساوي تيمش برابر پرسپوليس گفت: به اينجا نيامده بوديم که شش‌تايي شويم و توانستيم به خوبي به بازي برگرديم و بازي را به تساوي بکشانيم.



وي ادامه داد: گل اول را روي خلاقيت کريمي خورديم و فکر مي‌کنم فقط 10 دقيقه اول، بازي را از دست داديم و بعد از آن به خوبي بازي کرديم.



خالقي‌فر ادامه داد: با توجه به اينکه در انتهاي جدول هستيم هر بازي حکم يک فينال را براي ما دارد و بايد به اين مسئله به خوبي توجه کنيم.



ادامه مطلب

داور دو پنالتي محرز پرسپوليس را نگرفت


هافبک ملي‌پوش پرسپوليس گفت: داور ديدار امشب دو پنالتي محرز براي پرسپوليس نگرفت.

محمد نوري پس از تساوي خانگي تيمش مقابل نفت آبادان گفت: بازي خوبي بود و مي‌توانستيم اين ديدار را با پيروزي پشت سر بگذاريم و حتي گل‌هاي بيشتري هم بزنيم. در همان دقايق اول دو گل به ثمر رسانديم که پس از آن عدم دقت بازيکنان باعث شد در نيمه دوم اين پيروزي را با نتيجه تساوي تغيير دهيم.



وي ادامه داد: داور ضعيف کرد و دو پنالتي براي پرسپوليس نگرفت، در يک صحنه حسين کعبي دست من را کشيد که از ديد داور دور ماند. قرار نبود کعبي حتماً ضربه فني‌ام کند تا پنالتي باشد. هرچند که خطايي که روي ماهيني شد محرزتر بود.



نوري در پايان گفت: مي‌توانستيم ببريم که اين اتفاق نيفتاد و فرصت خوبي از دست رفت.


90 varzeshi



ادامه مطلب

چرا آدم و حوا ایرانی بودند؟

اول: آدم و حوا می تونستن هر میوه ای رو بخورن، اون همه موز و کیوی و توت فرنگی و نارنگی و پرتقال و انار و خیار، این وسط وقتی بهشون می گفتن یک کاری نکنید، مثلا سیب گاز نزنید، عدل رفتن همون سیب رو گاز زدن. غیر از یک ایرانی کی این همه لجبازی می کنه؟دوم: " آدم" تنها کسی رو که "آدم" حساب می کرد خودش بود، به حوا هم اگر می گفتی برای چی با این مرد داری زندگی می کنی؟ می گفت: تو این دنیا جز این هیچ کس " آدم" نیست.سوم: تو بهشت لخت مادر زاد و بدون دردسر زندگی می کردن، اینقدر کارهای نامعقول کردن و خلاف مقررات کردند تا از بهشت بیرون شون کردند، حالا مانتو و شلوار و روسری و چادرمشکی سرشون می ذارن، تا دوباره برگردن بهشت.

چهارم: تا وقتی دو نفر بودند، با هم مشکلی نداشتند، به محض اینکه سروکله " هابیل" و " قابیل" پیدا شد، فورا یکی شون شد اقلیتی، یکی اکثریتی، نمی تونستند بفهمند وقتی دوتا هستند، باید بطور مساوی همه چیز رو تقسیم کنند، هابیل به فکر انقلاب افتاد، قابیل به فکر کودتا، آخرش هم جناح قابیل اون یکی جناح هابیل رو از بین برد، بعد موند با قدرتی که به دست آورده چکار کنه.پنجم: کلا در بهشت یک قانون وجود داشت، نه سد معبر ممنوع بود، نه بالا رفتن از درخت غیرقانونی بود، نه حجاب اجباری بود، نه اذن پدر برای ازدواج ضروری بود، نه اگر اعتراضی می کردند دستگیر می شدند، هیچ ماده قانونی در قانون اساسی شون نبود، جز اینکه " نزدیک شدن به درخت سیب ممنوع می باشد"، همون ماده قانونی رو هم زیر پا گذاشتند.ششم: هابیل و قابیل با وجود اینکه همه چیزشان شبیه هم بود، ولی به هم حسودی می کردند، اختلاف هم که پیدا کردند، با وجود اینکه بلد بودند با هم حرف بزنند، ولی با هم گفتمان نمی کردند. موضوع اختلاف هم کاش طلا و پول و زن و شرط بندی سر بارسلونا و آ ث میلان بود، آنها بخاطر اینکه به خدا نزدیکتر بشوند به هم حسادت می کردند، آخرش هم قابیل بخاطر نزدیک شدن به خدا هابیل را کشت. کدام غیرایرانی برای نزدیک شدن به خدا برادر خودش را می کشه؟هفتم: کلا آدم و حوا در زندگی شان یک جرم مرتکب شدند، بخاطر آن هم از بهشت بیرون شان انداختند، هم لخت مادر زاد ولشان کردند وسط زمین، آخرش هم تا وقتی آدم توبه نکرده بود، قبول نکردند که به حال خودشان آنها را بگذارند. تازه، حوا سیب را خورده بود، خدا آدم را مجبور کرد توبه کند، این هم یک دلیل دیگر که سیستم قضایی اش مثل ایران بود.هشتم: آدم تمام داروندارش یه برگ مو بود که وقتی می بست جلوش انگار شورت کلوین کلاین پوشیده، حوا هم یک برگ مو داشت که وقتی می پوشیدش انگار بیکینی گوچی پوشیده، کون لخت، بدون خونه، توی سرما و گرما، با یک مار، زیر یک درخت سیب زندگی می کردند، وقتی هم می گفتی اینجا چه جور جائیه، می گفتند بهشته.


s.ebrahim.nabavi
ادامه مطلب

یادداشت های روزانه خامنه ای ( صفاسیتی )

خامنه ای: بوسیدن دست من تملق و چاپلوسی نیست، صفاست.

صبح زود آفتاب بعد از من سر زد. بلند شدم و در باغ قدمی زدم. قطرات شبنم بر چمن ها نشسته بود و انتظار پای مرا می کشید. برگشتم از باغ و نماز خواندم. بعد از نماز صبح گروهی از فامیل اعضای بیت آمدند صفا کردند، واقعا غبطه خوردم به این صفایی که آنها می کنند. خودم چند روز قبل دست خودم را بوسیدم، حال خوبی داشت. نباید آنها را محروم کرد. به آنها گفتم عزیزان! و احساس کردم اشک توی چشم شان جمع شده. گفتم که وحید به هر کدام بخاطر صفای باطن شان سکه بدهد. مثل اینکه قیمت سکه بالا رفته است. از وحید پرسیدم قیمت سکه بالارفته؟ گفت: کمی بالا رفته بود، فرموده بودید پائین بیاید، پائین آمد.



ساعت هشت صبح به رئیس جمهور زنگ زدم، گفتم تورم را کم کند، دیشب خواب دیده بودم یک تپه جلوی بیت ایجاد شده، احساس کردم ممکن است تورم بالا رفته باشد. گفت: چند درصد پائین بیاوریم؟ گفتم: فعلا بیاید روی 12 درصد. گفت: الآن به مسوول اداره آمار می گویم. نیم ساعتی بعد مسوول اداره آمار زنگ زده بود و به وحید خبر داد که تورم پائین آمده و رسیده به 12 درصد. آقا مجتبی پریروز آمده بود و اصرار می کرد که تورم را بیاوریم روی 8 درصد، عروسم گفته که 8 درصد خوب است. گفتم فعلا بگذار یک هفته ای 12 درصد باشد، بعدا دستور می دهم 8 درصد بشود. راضی شد و رفت. بچه قانعی است.



ساعت 10 صبح نقدی آمده بود. خبرهای وال استریت را پرسیدم، گفتند که طرفداران انقلاب دارند بخوبی عمل می کنند. این وال استریت هم مثل جنگ خندق است، باید آخرش خودم دستوری بدهم. آن طرف این اوباما مثل عمربن عبدود ایستاده، من هم که مجبورم بخاطر روند تاریخ تحمل کنم تا یک سال دیگر که قرار است سنت الهی را جاری کنیم. اوکلندی ها هم مثل انصار محکم ایستاده اند. به وحید گفتم ببین چند نفر را دستگیر کردند؟ همان موقع زنگ زد به آقا صادق در اوکلند، گفتند 12 نفر دستگیر شده، گفتم من می دانم بیشتر دستگیر شده اند. آقا صادق گفت: پانصد نفر چطور است؟ به نظرم آمد همین تعداد باید باشد. گفتم: پانصد نفر اندازه است، نه زیاد است که ملت اوکلند اذیت بشوند، نه کم است که به حساب نیایند. وحید دستور داد که در تلویزیون حقایق را اعلام کنند. اعلام کردند 500 نفر در اوکلند دستگیر شده اند.



ساعت 11 و نیم دانشجویان سپاه آمدند و دست ما را گرفتند و صفا کردند و به آنها قند دادیم. کام شان شیرین باد. یکی از آنها که چند بار صفا کرده بود و به نظر می آمد یک روحانیتی در چهره اش هست، به من گفت: " چرا مسیر تاریخ را تغییر نمی دهید؟" از لحن مودبانه و فرهیختگی او خوشم آمد. گفتم: آورین آورین. و توضیح دادم که ما تغییر مسیر را شروع کردیم ولی باید صبر کنیم. از پارسال تاریخ بشریت را در آفریقا تغییر دادیم، امسال داریم روی آمریکا شروع می کنیم، بعد هم می رویم به اروپا. اینها را که درست کنیم، خاورمیانه و آسیا خودش آمادگی کافی دارد. من کمی نگرانی درباره استرالیا دارم که شاید تغییر مسیر تاریخ در آنجا دو سه ماهی طول بکشد، ولی بالاخره ما مامور به انجام وظیفه هستیم. خداوند خودش وقتی ببیند که داریم چه می کنیم، جواب می دهد.



ظهر یک گروهی از کامبوج آمده بودند. خیلی اهل صفا نبودند، ولی برای دعوت به اسلام خوب بودند. گزارشی دادند که قرار است چینی ها تا دوازده سال دیگر یک پالایشگاه بسازند برایشان و التماس دعا داشتند که نفت ایران را بخرند و معلوم بود که آدمهای بابصیرتی هستند. زنگ زدیم به معاون بازرگانی وزارت نفت و به او گفتیم نفت را به آنها بفروشد. می گفت اینها می خواهند به اقساط بخرند و ضامن شان اتیوپی است. پرسیدم اتیوپی وضع اقتصادی اش چطور است؟ گفت: فقیرترین کشور دنیاست. گفتیم ببرید بالاتر، یک گزارش بنویسند که اتیوپی از نظر اقتصادی جهش بزرگی کرده و منتشر کنند. هر چه برای از بین بردن فقر و بیچارگی تلاش کنیم، خداوند در نظر می گیرد. از نام شان نپرسیدیم و نان شان دادیم. قرار شد قرارداد ببندند. خداوند کمک مان کند.



عصر خیلی باصفایی داشتیم، برای نماز مغرب تمام سرداران عزیز جنگ که اهل نامه نویسی و شکوه نیستند و زن و بچه شان هم فتنه گر نیستند، آمده بودند برای ابراز ارادت. من بوی اینها را می شنوم یاد بهشت می افتم. با یکی دو نفری حرف زدیم، قسم خوردند که برنامه کودتا ندارند. چقدر اهل بصیرت هستند، چند موردی فحش به اکبرآقا دادند که من اگر شکی دارم برطرف شود. البته برطرف نشد، ولی به هر حال همین که دو کلمه ای حرف درست زدند، احساس کردیم دلشان برای انقلاب می تپد. پرسیدم اگر بنا باشد کودتایی کسی بکند، حالا یا ما بکنیم یا آنها، راهش چیست و چطور باید بشود؟ مواردی را گفتند که به ذهن سپردم، بعدا شاید به درد خورد. وسط جلسه آقای حدادعادل آمد. یک قصیده ای سروده بود که می خواست بعدا بخواند، ولی گفتیم همان جا خواند. چون قد من بلند است، من را به سرو تشبیه کرده بود، گفتم که می تواند به آفتاب هم تشبیه بکند. در مورد چشمم هم با هم توافق کردیم، قرار شد به چشمه زاینده و سیاهی گیسوان دلدار تشبیه کند. اصرار داشت که چفیه را یک جوری در شعر بیاورد، ولی به او گفتم بیشتر روی موی سفید و درایت و بلند نظری من بیشتر کار بکند. همه را یادداشت کرد. گفتم که شعرش را قبل از چاپ بدهد به علی معلم که او سکته های شعر را بگیرد.



ساعت چهار معاون وزارت راه و ترابری زنگ زد و گفت قرار است اتوبان بکشند و اصرار داشت که من نظر بدهم. قبلا جزو فرماندهان سپاه بود و از بیست سال قبل ارادتی دارد. گفتم نقشه را بیاورد که بررسی کنم. اطلاعاتی هم داد که بناست مجلس طرح یک فرودگاه را تصویب کند، و مخالف بود. دلایل خوبی هم داشت. به علی آقا زنگ زدم و گفتم تصویب نکنند. گفت که جلوی کار را می گیرد. مقداری بودجه می خواست برای دفاتر نمایندگان که دولت مخالفت کرده بود. گفتم که به دولت می گویم بدهند. گفت به جبهه پایداری بگویم که برای تهران نماینده معرفی نکنند. چون جبهه متحد تهران را می خواهد. فکر خوبی است. گفت احمدی نژاد را کنار بگذاریم یا نه؟ گفتم باید بیشتر فکر کنم. گفت: زیاد وقتی نمانده. گفتم نگران نباشید، خداوند ما را بیمه کرده. التماس دعا داشت که به آقا صادق اخوی اش هم زنگ بزنیم. گفت هر وقت می گویم شما به من زنگ زدید، صادق حسادت می کند. زنگ زدم به صادق، خیلی خوشحال شد، از دور صفا کرد. چند تایی پرونده داشت که گفته بود نمی داند متهم را آزاد کند یا اعدام کند. گفتم فردا جرم هر کدام را در دو خط بنویسد که من نظرم را بدهم. پرسید کسی را نمی خواهید آزاد کنیم یا بگیریم؟ هر چه فکر کردم کسی به ذهنم نیامد. گفتم نه، خداحافظی کردیم.



به وحید گفتم بخشنامه ای بدهد به سفارتخانه ها که جنبش مستضعفان اروپا، بخصوص جنوب اروپا را جدی بگیرند و روی انگلیس هم کار کنند. گفت اسپانیا بیشتر تحت نفوذ آتقی است، گفتم اسپانیا را از او بگیر، نماینده های سیستان و بلوچستان را بده به آنها. گفت: آنها را قرار است جبهه متحد بگیرد. گفتم بالمناصفه تقسیم کنند. وحید هم نگران است که این دولتی ها کار را از دست مان دربیاورند. گفتم نگران نباشد. ملت خودش پشتیبان ماست.



شب برنامه شب شعر داشتیم. همه آمدند و خیلی با صفا، دستبوسی کردند. دو سه نفری چفیه داشتند که مالیدم و دادم ببرند. چند تایی قند می خواستند، سه چهار قندان دادیم. آقای قزوه آمده بود، شعری هم درباره تنگه هرمز و وال استریت داشت که انصافا جلوی همه دشمنان را گرفته بود و اثرات تحریم را از بین برده بود. آقای میرشکاک هم قصیده غرائی سروده بود که مرا یاد انوری انداخت. وقتی حالش خوب است، عجیب طنینی دارد اشعارش. او هم آمد و صفایی کرد. جعفریان و زروئی نبودند، گفتند که جعفریان زکام دارد و زروئی زخم معده گرفته است و دکتر به او سفارش کرده که زیاد این طرف و آن طرف نرود. آقای فیض یک شعری داشت که قبلش داده بودند ببینم، به او گفتیم اگر نخواند بهتر است. نمی دانم چرا همه اینها قزوه را موضوع شعر می کنند. به این آقای قزوه باید بگوئیم در مورد وال استریت بیشتر شعر بگوید. گفت چشم. شب خوبی بود. اصولا من وقتی که شب شعر است، تبسم زیاد می کنم و عکس های خوبی می گیرند. وقتی به عکس های خودم نگاه کردم فکر کردم واقعا خداوند لطف بزرگی به من کرده، همواره قدردان مرحمت ایزدی باید باشم.



شب اخبار را نگاه کردم، این احمدی نژاد گفته است " آزادی در آمریکا دروغ است" بعضی اوقات آدم را امیدوار می کند. باید یک فکری به حالش بکنم. حیف که خاتمی و هاشمی وقتی دستوری به آنها می دهی ان قلت می آورند، وگرنه همین امشب این پسرک بی دین را برمی داشتم و یکی از آنها را می گذاشتم. هنوز تا یک ماه دیگر وقت مانده، باید زودتر تصمیمی گرفت. اواخر شب آقای جنتی زنگ زد و گفت که این هفته برای نماز جمعه نمی رود. سووال می کرد چه کنیم؟ گفتم خودم می روم. اگر خودم بروم جمعیت می آید و مملکت یک تکانی می خورد. بالاخره مردم فرق خزف و خرمهره را می فهمند.



علی،خامنه ای



S.E.Nabavi 
ادامه مطلب

آمار تیم پرسپولیس از بدو تاسیس تا به امروز



تیم فوتبال پرسپولیس تهران پرطرفدارترین تیم ایران و آسیا می‌باشد.

تیم فوتبال پرسپولیس در میان تیم‌های باشگاهی ایران با ۹ عنوان قهرمانی در لیگ و پنج عنوان قهرمانی جام حذفی و در مجموع با ۱۴ عنوان قهرمانی، پرافتخارترین تیم باشگاهی تاریخ ایران می‌باشد.

تیم فوتبال پرسپولیس تنها تیمی است که در کل ادوار برگزاری لیگ ایران همواره در بالاترین سطح آن بازی کرده است.به غیر از دو فصل اخیر ...

تیم فوتبال پرسپولیس دارای بیشترین لژیونر در بین تیمهای ایرانی‌ست.

محمود خوردبین، سرپرست تیم پرسپولیس در سال ۱۳۸۶ به همراه پرسپولیس تهران جام قهرمانی هفتمین دوره لیگ برتر را بالای سر برد تا صاحب رکورد بیشترین قهرمانی با یک تیم شود.

علی پروین با ۳ عنوان قهرمانی در لیگ و سه عنوان قهرمانی جام حذفی با عنوان مربی ، و سه بار قهرمانی در لیگ را با عنوان بازیکن در کارنامه خود دارد که از این حیث بعد از محمود خردبین پرافتخارترین بازیکن-مربی تاریخ لیگ به حساب می‌آید.

بهروز رهبری‌فر با شش عنوان قهرمانی، پرافتخارترین بازیکن لیگ است؛ پنج قهرمانی با تیم پرسپولیس و یک قهرمانی با پاس تهران.

قاطع‌ترین برد یک تیم در تاریخ لیگ مربوط به برد پرسپولیس تهران مقابل شاهین بوشهر در فصل ۷۳ و با نتیجه ۱۰-‍۱ بوده است که این نتیجه در تاریخ فوتبال ایران یک رکورد است و هنور هیچ تیمی در یک بازی لیگ موفق به دو رقمی کردن گل های خود نشده است.[۸۴]

تیم فوتبال پرسپولیس در بین سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۹ (۵ سال)،توانسته ۹ بازی پیاپی در شهرآورد تهران بازنده نباشد(شهرآورد ۴۱ تا ۴۹)و ۵ برد را بدست آورد(شهرآوردهای ۴۲،۴۳،۴۴،۴۶،۴۸)

پرگل‌ترین بازی شهرآورد تهران با نتیجه شش بر صفر به سود تیم فوتبال پرسپولیس تهران در جریان نخستین دوره جام تخت‌جمشید در ۱۶ شهریور ۱۳۵۲ به پایان رسیده است.

تیم فوتبال پرسپولیس با ۱۴ برد متوالی در لیگ آزادگان ۱۳۷۷ در این زمینه رکورددار است.

تاکنون مهدی مهدوی‌کیا، علی دایی و علی کریمی از پرسپولیس موفق به دریافت جایزه بهترین بازیکن آسیا شده‌اند.

علی دایی و علی کریمی تنها بازیکنان ایرانی هستند که در لیگ قهرمانان اروپا بازی کرده‌اند.

علی دایی که از باشگاه پرسپولیس لژیونر شده است، توانسته به عنوان تنها بازیکن ایرانی در لیگ قهرمانان اروپا گلزنی کند.

رکورد بازی‌های متوالی بدون شکست در لیگ مربوط به تیم فوتبال پرسپولیس در فاصله سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ است.

وینگو بگوویچ، رکوردار بیشترین حضور یک مربی خارجی در لیگ ایران است با ۱۹۴ بار هدایت تیم های فولاد خوزستان، پرسپولیس و پاس.

بازی پرسپولیس و الغرافه قطر در فروردین ۹۱ به عنوان پرتماشاگرترین بازی تاریخ لیگ قهرمانان آسیا شناخته شد.

بهرام مودت سنگربان پرسپولیس تهران در لیگ ۱۳۵۴ به مدت ۸۴۴ دقیقه دروازه خود را بسته نگه داشت که از این حیث رکورددار است.

محسن خلیلی با پیراهن تیم سایپا در لیگ ۸۴ مقابل راه‌آهن در یک بازی ۵ گل به ثمر رساند.

علی دایی در لیگ ۸۲ با پیراهن پرسپولیس تهران در یک بازی چهار گل به پگاه گیلان زد.[۸۵][۸۶] [۸۷] [۸۸][۸۹][۹۰]

دو تن ( علی کریمی و محسن بنگر ) از ۵ بازیکن برتر آسیا در سال ۲۰۱۲ از باشگاه پرسپولیس انتخاب شدند.[۹۱]

مهدی مهدوی‌کیا کاپیتان پرسپولیس در سال ۲۰۱۲ به عنوان یکی از ۱۱ بازیکن برتر قرن بیستم در تیم هامبورگ انتخاب شد.[۹۲]
 
 
 
از ویکی‌پدیا
ادامه مطلب