رهبری که مطلقه شد...


نمی دانم چرا هر وقت به کلمه ولایت " مطلقه" فقیه فکر می کنم یاد محضرخانه می افتم و زن و شوهرهایی که مطلقه شده اند.

بالاخره دو تا آدم یک زمانی قراری، عقدی، رابطه ای با هم داشتند، حالا به هم خورده، مهر این حلال، جان آن آزاد. کاش می شد مثلا موقع تعیین ولی فقیه یک مهریه، اجرت المثل تعیین می شد که وقتی مردم دیگر نخواستند، پولش را بدهند، مسوولیت نگهداری از هر چیزی را به عهده بگیرند، بعد شما را به خیر ما را به سلامت. 14 تا سکه است؟ 400 تا سکه هست، 14000 تا سکه است، هر کوفتی است، بالاخره تمام می شود. نمی شود که تا خدا خدایی می کند، یکی بشود " ولی" آدم، نه راه طلاقی باشد، نه بشود مهریه داد و جان را آزاد کرد و رفت، نه عقد مدت داری باشد، همینطوری ابدی. لامصب! خوب، ما بچه بودیم، تو هم خوشگل بودیم، چشم مان نمی دید، اصلا من که انتخاب نکردم، ننه ام تو حمام انتخاب کرد، حالا چه کنیم؟ نمی شود که هی ما به شما فحش بدهیم و بچه ات را نفرین کنیم، هی تو هم ما را بیندازی زندان؟ تازه! دوقورت و نیم هم باقی! سرکار آقای خامنه ای اظهار لحیه فرموده که " ولایت مطلقه فقیه یعنی انعطاف پذیری دستگاه ولایت"



آدم یاد حکومت های کمونیستی می افتد، هر حکومتی اسمش جمهوری دموکراتیک بود، یعنی دموکراسی سالها قبل در آن مرده بود، اگر جمهوری دموکراتیک خلق بود یعنی نه تنها از دموکراسی در آن خبری نبود، بلکه انبوه خلق هم در آن هیچ حقی نداشتند، اگر جمهوری سوسیالیستی دموکراتیک خلق بود، یعنی علاوه بر آن دو مشکل، مردم هم حق انتخاب نداشتند و ضمنا چون سوسیالیستی بود، ثروت در دست اعضای حزب انباشته بود. لامروت ها نه تنها دیکتاتور هستند، که اگر هر روز نگویی شما آزادترین کشور دنیا هستید، بخاطر دشمنی با ملت 137 سال زندان باید بروی. نه تنها به زندانی بلکه به کلمه هم تجاوز می کنند. آقای خامنه ای گفته است: " ولایت مطلقه فقیه یعنی انعطاف پذیری دستگاه ولایت" بگو آخر مرد سابقا معقول! اگر ولایت مطلق یعنی انعطاف پذیر، خوب چرا اسمش را نمی گذارید " ولایت نسبی فقیه" که حداقل آدم دلش خوش باشد حالا که زور می گویند، حداقل فحش ندهند.
طنز، واقعی‌

s.e.nabavi

0 commenti:

Posta un commento