زندگی در بهشت

بالاخره حسن آقا بعد از ماهها بیکاری برای پیدا کردن کار تصمیم گرفت عضو بسیج بشود و از این طریق شغلی به دست بیاورد، او برای عضویت به بسیج محل رفت.

- اسمت چیه برادر؟

- حسن هستم.

- برادر حسن! آیا شما سیگار می کشی؟

- بله، گاهی اوقات یه دودی می گیریم.

- برادر! می دونی که امام خامنه ای سی سال قبل پیپ رو گذاشت کنار و دیگه لب به دود نزد؟

- اگر آقا نمی کشه، منم دیگه سیگار رو ترک می کنم.

- برادر! شما موسیقی گوش می کنی؟

- گاهی اوقات داریوش و ابی گوش می کنم.

- برادر! می دونی امام خامنه ای موسیقی غنا رو حرام کرده؟

- اگر آقا موسیقی رو حرام اعلام کرده منم دیگه گوش نمی کنم.

- برادر! شما سینما می ری؟

- گاهی اوقات. من فیلمهای لیلا حاتمی و هدیه تهرانی رو دوست دارم.

- می دونی امام خامنه ای با این فیلمهای لغو و مستهجن مخالفه و فقط فیلمهایی جنگی دوست داره؟

- اگر اینطوره منم دیگه از این فیلمها نمی بینم.

- برادر! شما نماز شب می خونی؟

- گاهی اوقات! یعنی چند بار با بروبکس خوندیم.

- برادر من! می دونی امام خامنه ای نماز شب اش ترک نمی شه؟

- اگه آقا نماز شبش ترک نمی شه منم از همین امشب نماز شبم ترک نمی شه.

- برادر! شما زن داری؟

- نداریم، البته با دختر خاله مون نامزد کردیم و قراره درسش تموم شد ازدواج کنیم.

- برادر! می دونی امام خامنه ای این نامزد بازی ها رو خلاف شرع می دونه؟

- اگر آقا خلاف شرع می دونه ما هم دیگه بیخیال نامزدمون می شیم.

- برادر حسن! حاضری زندگی خودت رو فدای رهبر کنی؟

- حتما، چنین زندگی رو کی حاضره ادامه بده؟


S.E.Nabavi

0 commenti:

Posta un commento