علی‌ کریمی‌ جایگاهش در قلب میلیونها ایرانی‌ است نه در لیست صدا و سیما


خورشید غروب میکند در دیار مردمان سنگدل
که به ناچیز میفروشند شرافت و عزت را..
مردمانی که تنها دست آورد قرنشان
آویزان کردن پرده ریا از پشت پرچین هراس است
دیاری که در آن کلاغ، عقاب میشود
و شیر زخمی و خسته، تکیه زده بر کنده درختی پیر
فقط نگاه میکند، درد میکشد، و سکوت میکند...

در همان دیار تلخکامگی ها،
پشت به آن باغ تهی از دروغ
مردی با یک پرچم سرخ...
و با دلی به وسعت هزار دشت شقایق از شرافت میگوید
که نمیدهدش به هزار رنگینگی دنیا
مردی میگوید از حقیقت و آزادی،
مردی که محبت میدهد به جای واژه واژه توهین و افترا...
مردی که جادو میکند غم تنهایی کودکان بی پدر را
به وسعت مهربانی یک همنشینی ساده،
و شاید عشق به یک توپ چلتکه..

آری... تلخ است، طعم زندگی در قفس کرکس ها
ولی زیباست به تماشای چنین گلی نشستن...


- تقدیم به علی کریمی، باشد که از خجالتت هر چند اندک بیرون اومده باشیم.....
تصور دنیای بدون مردی مثل تو.. شاید پایان مردونگی باشه...


 علی‌ کریمی‌ جایگاهش در قلب میلیونها ایرانی‌ است نه در لیست صدا و سیما

0 commenti:

Posta un commento