و باز هم عــلـى كـــريـــمــى

علی کریمی در مراسم گلریزان فیلم دهلیز خطاب به مامور حراست: عزیزم! عزیزم! با مردم درست صحبت کن! این مردم اومدن کمک کنن!

قرار بر اين بود كه علي كريمي كه به عنوان مهمان ويژه به سينما آزادي دعوت شد بود، اتومبيلش را در پاركينگ اختصاصي سينما پارك كند ولي او نميخواهد تافته جدا بافته باشد: «پاركينگ اختصاصي چيه؟ همين جا كنار خيابون، نزديك سينما، يه پاركينگي هست كه همه ماشينهاشون رو ميذارن اونجا. منم مثل بقيه، چه فرقي ميكنه عزيز من!»

برآورده شدن آرزو در آسانسور
كريمي بدون عينك آفتابي، كلاه و يا هر چيز ديگري كه در لباس پوشيدن بقيه ستارهها به چشم ميخورد، وارد سالن شد و با مردم عكس يادگاري گرفت. در حالي كه بعضيها حتي توقع نداشتند كريمي را در پيادهروي خيابان بهشتي و روبهروي سينما آزادي ببينند، جادوگر از طريق آسانسور به سوي كافيشاپ طبقه ششم و بالكن سينما آزادي راهنمايي شد. يكي از هواداران كريمي كه در آسانسور از ديدن جادوگر ذوقزده شده بود، در ابتدا كريمي را قسم ويژه داد: «جون هر كسي كه دوست دارين، شما علي كريمي هستين؟ تورو خدا خودتون هستين؟ آخه باورم نميشه. بزرگترين آرزوم اين بود كه علي كريمي رو از نزديك ببينم و هنوز نميتونم باور كنم كه توي يه آسانسور و در فاصله چند متري شما هستم.» هوادار كريمي توي آسانسور از خودش چند نيشگون گرفت و وقتي با خنده كريمي و بقيه روبهرو شد در همان آسانسور با كريمي عكس يادگاري گرفت و به قول خودش چند ماچ آبدار از جادوگر كرد.

معتمدآريا و تمجيد از جادوگر
كريمي در بالكن كافيشاپ طبقه ششم سينما آزادي نشسته بود كه با سورپرايز جالبي روبهرو شد. جادوگر كه تا قبلش از بدشانسي و آسيبديدگي صحبت ميكرد ناگهان با ديدن فاطمه معتمدآريا سورپرايز شد.كاپيتان سابق تيمملي كه حدود يك سال پيش و پس از پايان بازي ايران- لبنان، معتمدآريا را در راهروي استاديوم ديده بود، به احترام بانوي سينماي ايران از جايش بلند شد و با او به خوشوبش پرداخت. معتمدآريا كه در همان زمان نيز به تعريف و تمجيد از كريمي پرداخته بود، در ضيافت سينما آزادي هم در جمع مسوولان و نزديكان كريمي از او به عنوان يك اسطوره نام برد.صحبتهاي كريمي با بازيگر محبوب سينماي ايران شنيدني بود: «اي بابا ... تورو خدا ما رو خجالت نديد. شما توي تمام زندگيتون يه بار اومدين استاديوم كه همون يك بازي هم تيمملي باخت و آبرومون رفت! اين شانس بد ما بود كه شما رو ناراحت كرديم. حالا هم خوشحالم كه ايران هستيد و اميدوارم باز هم فيلمهاي خوبتان را ببينم.»

فروش بليت يك ميليوني
در اواسط برنامه و در جايي كه مهتاب كرامتي براي كمك به كريمي آمد، چند فرد خيّر كه از دوستان كريمي و كرامتي بودند، با آنها به صورت تلفني صحبت كردند و حتي بليتهايي به قيمت 500 هزار و يك ميليون تومان هم فروخته شد.ماجراي يكي از دوستداران كريمي كه تمام پول توي جيبش را داد تا به كريمي نزديك شود و او را ببيند نيز در نوع خودش جالب بود. هوادار كريمي كه با گريه در آغوش جادوگر قرار گرفت، تمام پولش را براي خريد يك بليت داد و كار به جايي رسيد كه كريمي نگران پول كرايه تاكسي هوادارش بود.

علي كريمي به كافيشاپ نرفت
از آنجايي كه فشار جمعيت بيشتر و بيشتر ميشد، مهمانان مراسم محوطه بيرون سينما را ترك كردند و از كريمي هم خواستند تا هرچه زودتر به داخل سينما يا كافيشاپ برود تا هم خستگي در كند و هم اينكه چيزي بخورد ولي برخورد كريمي با اين قضيه هم در نوع خودش جالب بود: «اگه قراره اينجا كاري بكنيم، پولي جمع كنيم و كمكي انجام بشه، پس چرا ميگين بريم تو؟ من نيومدم اينجا كه برم كافيشاپ... همينجا توي خيابون هستم تا همه عكس و امضا بگيرن!»باور اينكه كريمي حدود پنج ساعت با آن شرايط خاص با مردم عكس ميگرفت و امضا ميداد سخت بود. جادوگر كه بهخاطر آسيبديدگي حتي گاهي اوقات خسته ميشد، به دليل فلاش دوربينها دچار چشمدرد و سردرد شد.

درخواست مهناز افشار از كريمي: برگرد به تيمت!
مهناز افشار كه زمان جدايي كريمي از پرسپوليس با دستنوشتهاي از او حمايت كرده بود، پس از رويارويي با كريمي هم از او يك درخواست داشت: «علي آقا ... بهخاطر هواداران به تيمت برگرد!» افشار كه ميگفت نه پرسپوليسي است و نه استقلالي، با توجه به اطلاعاتي كه از هواداران كريمي گرفته بود، حتي از نقل و انتقالات نيمفصل هم باخبر بود: «ميگن كه توي نيمفصل ميشه شما به پرسپوليس برگردي. خب وقتي مردم اينقدر دوستتون دارن و به اين شدت تشويقتون ميكنن چرا به پرسپوليس برنميگردي؟»
پاسخ كريمي مثل خصوصيات اخلاقياش خاص بود: «اي خانم... فعلا كه سر نخواستن ما دعواست! هرچي خدا بخواد همون ميشه.»
در حالي كه دوستان كريمي از او ميخواستند تا محوطه سينما را ترك كند، جادوگر تا آخرين لحظه در كنار هوادارانش بود و جالب اينكه در طول اين مدت آنهايي كه حتي بليت فيلم دهليز را خريده بودند، داخل سالن نرفته و ترجيح دادند در كنار جادوگر باشند.

مصدومها حال هم را پرسيدند
كريمي در زماني كه ميخواست مراسم را ترك كند، با هنرمندان خداحافظي كرد و حتي سري به گيشه سينما آزادي زد و با مهتاب كرامتي نيز خداحافظي كرد.
رد و بدل شدن شماره بين كريمي و بازغي هم جالب بود چون پژمان از قبل حدس ميزد كه شماره موبايل جديد كريمي از چند عدد هشت تشكيل شده باشد.

كمكهاي ويژه و مخفيانه كريمي
ميدانيم كه جادوگر موافق با چاپ شدن اين قسمت از گزارش ما نيست ولي متاسفانه باز هم مجبوريم جادوگر را از خودمان برنجانيم و براي الگو قرار دادن كريمي در كارهاي خيرخواهانه چند سطري از اتفاقهاي پشت پرده ضيافت سينما آزادي بنويسيم.در طول اين مراسم شمارهها و نامههاي زيادي به صورت علني و مخفيانه به كريمي داده شد و او هم براي اينكه در شلوغي مراسم نامهها گم نشود، آنها را به دوست صميمياش «جهان» داد و قول داد كه تا حد توان كاري انجام دهد.در مسيري كه كريمي در پاركينگ جنب سينما آزادي تا اتومبيلش طي ميكرد، به سراغ جهان رفتيم تا سركي به پاكت نامهها بكشيم. در نامههايي كه كريمي با خودش ميبرد تا به آنها رسيدگي كند، از هزينه دكتر تا جهيزيه و كودك يتيم به چشم ميخورد. اما نكته قابل توجه كار در جايي بود كه كريمي پيش از جلسه فيزيوتراپي ديروزش، مشكل دو نفر را حل كرده بود... به قول يكي از همكارانمان به همين دليل است كه كريمي اينچنين سوژه گزارش ما ميشود و در ميان اين همه ستاره اوست كه جمعيت و مردم را به سوي خود جلب ميكند.

علي كريمي بليتفروش شد
در حالي كه پوري بنايي، مهتاب كرامتي و فاطمه معتمدآريا مقابل در ورودي سينما آزادي مشغول فروختن بليت فيلم دهليز و جمعآوري كمكهاي مردمي براي آزادي زندانيان بودند، ناگهان جادوگر در چارچوب در ورودي سينما آزادي قرار گرفت و از آنجايي كه سطح سينما از سطح خيابان و پيادهرو بالاتر بود، با هجوم هواداران و اصحاب رسانه همه متوجه حضور كريمي شدند و با فلاش دوربينها بود كه حتي ماشينهاي در حال عبور از خيابان بهشتي نيز در طول سينما آزادي توقف و به سمت ستارهها حركت كردند. كريمي كه حتي براي پايين آمدن از پلههاي سينما آزادي هم با مشكل روبهرو شده بود، به تعظيم و تشكر از مردم پرداخت. شعارهاي مردم در مورد كريمي شنيدني بود:«اسطوره مردمي، همينه، همينه»،«علي كريمي برگرد به تيمت»،«علي فقط كريمي»،«جادوگر دوستت داريم» و...
كريمي با هر زحمتي بود به سمت ميز مربوط به مهمانان حركت كرد و مهتاب كرامتي جاي خود را در كنار فاطمه معتمدآريا و پوري بنايي را به او داد تا اسطوره فوتبالي هم بليت بفروشد.
هجوم مردم و دوستداران كريمي به سمت او تا حدي بود كه پوري بنايي از مسوولان سينما ميكروفن خواست و با صداي بلند و در كمال احترام از آنها خواست تا به خاطر حفظ نظم، اگر كريمي را دوست دارند به سمت او هجوم نياورند. هرچند كه براي چند دقيقهاي وضعيت بهتر شد ولي با توجه به شلوغي و ازدحامي كه وجود داشت، خانمها مجبور به ترك محوطه بيروني شدند و كريمي يكتنه جور همه را كشيد.
نكته قابل توجه اين بود كه هواداران كريمي از پوري بنايي ميخواستند كه از جادوگر بخواهد تا او به پرسپوليس برگردد و كريمي هم با لبخند به خانم بنايي گفت:«چشم!»


0 commenti:

Posta un commento