"هرگز حاضر نيستم در فوتبال آلوده ايران کار کنم، فوتبالي که چرخه معيوبي دارد و هر سال بدتر از پارسال ميشود؛ بازيکنان، مربيان و مديران اسير منفعتطلبي و سوءاستفاده از فضاي مسموم اين فوتبال شدند و با اين روند نزولي منطقي نيست در حق کشورهاي ديگر اجحاف کنيم و به جام جهاني برويم!" اين صحبتهاي يکي از بازماندگان حماسه ملبورن است.
در سال روز مسابقه به يادماندني ايران و استراليا که 15 سال از آن ميگذرد و شايد فوتبال کنوني ما به همين اندازه هم از کيفيت آن سالها فاصله گرفته، محمد خاکپور يکي از مدافعان موثر تيم ايران در آن مسابقه و جام جهاني 1998 فرانسه در مصاحبهاي تفصيلي با ايسنا، از دردهاي فوتبالياش گفت که مشروح آن در زير ميآيد:
** در حال حاضر ارتباطي با فوتبال داريد؟
خير. هيچ رابطهاي ندارم.
** چرا؟
فوتبال ايران آنقدر آلوده شده که بايد از آن دوري کنيم.
** در آلودگي نميشود سالم کار کرد؟!
همه جا بايد يک کسي شما را معرفي کند تا بتوانيد مشغول شويد. در اين فوتبال متر و ملاک تخصصي و شايستهسالاري وجود ندارد. در انتخابها زد و بند نقش اصلي را ايفا ميکند. حتما بايد براي عدهاي منفعت داشته باشي تا گوشهاي برايت جايي وجود داشته باشد. تخصص و سابقه مهم نيست و اصلا در اولويت قرار ندارد؛ تنها بايد خواستههاي يک عده برآورده شود تا از پول وافري که در فوتبال صرف ميشود بهره ببرند. اگر به اين مسايل تن بدهي هميشه در فوتبال جا داري!
** يعني سالهاي گذشته مثلا در همان زماني که تيم ملي به جام جهاني 1998 راه يافت، وضعيت اينگونه نبود؟
آن سالها به اين شکل نبود. يادم هست در همان سال 98 حتي پولي که فيفا بخاطر حضور تيم ايران در جامجهاني گرفته بود هم به ما داده نشد! آن زمان 3 ميليون فرانک سوييس فقط به بازيکنان اختصاص داده شد يعني فيفا اعلام کرد حتي مربيان هم سهمي در اين پول ندارند اما هيچ پولي به ما ندادند و بعدها هرچقدر پيگيري کرديم فايده مادي برايمان نداشت.
** فايده غيرمادي داشت؟!
آن زمان رييس فدراسيون فوتبال محسن صفايي فراهاني بود و بعد که ما پيگيري کرديم، گفتند که ميخواهيم با اين پول کمپ تيمهاي ملي را بسازيم و نهايتا همين کمپ فعلي تيمهاي ملي ايجاد شد و با وجود آنکه طبق قانون هزينه ساخت کمپ بايد از محل بودجه سازمان تربيت بدني تامين شود اما اين کار را نکردند و از پول ما استفاده شد. حالا اميدواريم ايجاد کمپ باقيات و صالحاتي براي ما باشد.
** به تعبيري ميتوان گفت مثلا چون آن زمان پول زيادي در فوتبال داخلي نبوده، فرصتي براي ظهور آلودگيها در آن هم بوجود نيامد؟
ممکن است اگر پول بود آن زمان هم با مشکلاتي مواجه ميشديم. البته من منکر هزينه شدن پول زياد در فوتبال نيستم و اتفاقا لازم هم هست. الان بيشترين پول در فوتبال اروپا هزينه ميشود اما روي حساب و کتاب است. آنجا هر کسي براساس شايستگي و بيلان کارياش پول ميگيرد و به ندرت خلاف اين اتفاق ميافتد. تاثيرگذاري هر فعالي در فوتبال ملاک قرار ميگيرد. طبيعي است که چون عمر کاري مفيد يک فوتباليست حداکثر 10 سال است و حتي در اين 10 سال سه نسل در فوتبال تغيير ميکند و فوتباليست براي موفقيت و گرفتن دستمزد خوب بايد همه زندگياش را بگذارد و تلاش کند، بنابراين گرفتن ارقام بالا اما با ضابطه و براساس شايستگيها منطقي است اما متاسفانه در فوتبال ايران به جاي آنکه پول را براي بازيکن مستعد جنوبشهري پرتلاش هزينه کنند، پول جاي ديگر هزينه ميشود.
** کجا و چطور هزينه ميشود؟
اينجا مثلامنِ محمد خاکپور ميبينم ارزش واقعيام بيش از 50 ميليون تومان نيست اما چون بايد به بعضي اشخاص درصد بدهم، با زدوبند قراردادي 500 ميليون توماني ميبندم تا 200 ميليون تومان به آقاي X و 100 ميليون تومان هم به آقاي Y بدهم، 200 ميليون تومان هم خودم ميگيرم که رقمي معادل چهار برابر ارزش واقعيام است. حتي اين اقدام باعث تضمين مبلغ قرارداد فصل بعد من هم ميشود. بنابراين اين جريان باعث ميشود ديگر حاضر نباشم سختي بکشم و با تلاش به جلو حرکت کنم. ميدانم که در سالهاي بعد هم اگر درصد اشخاص را بدهم ميتوانم در فوتبال جايي داشته باشم.
** و اين کل بدنه فوتبال را به فساد ميکشاند!
دقيقا وهمين زنجيره جلو رفته و به اينجا رسيده که فوتبال ايران پس از جام جهاني 1998 تاکنون هر روز بيکيفيتتر از ديروز شده است. علت واقعي نزول فوتبال کشورمان همين است، همين که ميبينم براي ثبت قرارداد خوب نيازي به زحمت کشيدن نيست. فضاي اين فوتبال واقعا مسموم است.
** قبول داريد آن زمان بازيکنان با تعصب و غيرت زيادي بازي ميکردند و اين از عملکردشان در زمين حس ميشد؟
بله همين شرايطي که گفتم به بازيکنان القا ميکند که نيازي نيست صبح زود از خواب برخيزيد و تمرين اضافه داشته باشيد و قواعد زندگي حرفهاي يک بازيکن پرتلاش را رعايت کنيد. الان اکثر بازيکنان تا ساعت 12 که خوابند، بعد از ظهر هم که به جمع رفقايشان در تمرينات تيم اضافه شده و کلي کنار هم خوشند و زيرتوپ ميزنند و بعد از آن هم که سراغ دلمشغوليهاي ديگرشان ميروند. سال بعد هم که با همان رويه گذشته قرارداد ديگري ميبنددند و همين پروسه ادامه مييابد.
** کسي هم که براي اصلاح اين وضعيت برنميخيزد؟!
خيلي از مديران ما هم در اين چرخه منفعتطلبي قرار دارند. مديراني که شايد در گذشته حتي از تلويزيون هم فوتبال نميديدند به راحتي جزو تصميمگيرندگان اصلي ورزش و فوتبال اين مملکت قرار ميگيرند.
** فکر ميکنيد اگر روزي قرار بر درست شدن اوضاع باشد، اصلاحات بايد از کجا صورت گيرد؟
درست شدن اوضاع به سيستم حاکم بر ورزش مملکت بستگي دارد. همه ما حتي، کارمندان فدراسيون و عاديترين مخاطبان فوتبال هم ميدانند مشکل کجاست،اما آنهايي که از اين چرخه به منافعشان ميرسند، سکوت کردند و هيچ اصلاحاتي را هم دنبال نخواهند کرد. واضح است که با برنامهريزي و ساماندهي هزينهها در ورزش ميتوان تنها جلوي برخي مفاسد را گرفت اما تنها راه نجات فوتبال ايران، خصوصي شدن آن است. اگر من از جيبم خرج کنم، حواسم هست که بايد کجا و چگونه هزينه کنم. کلي بررسي و تحقيق انجام ميدهم تا بهترين شرايط را با کمترين هزينه ايجاد کنم اما وقتي پول از جيب دولت و بيتالمال هزينه ميشود، کسي دل نميسوزاند و عمدتا به فکر منافع شخصيشان ميافتند!
** با توصيفهاي شما چرا عمده بازيکنان به موفقيتهاي بزرگتر که بيترديد در گرو تلاش و کوشش فراوان است، نميانديشند؟
فقط بحث بازيکنان نيست. اصلا کسي در فوتبال ما به فکر موفقيت نيست. مديران مختلف در فوتبال ميبينند يکي از عواملي که ميتواند منفعتشان را چند برابر کند، تغييرات در تيم است. براي همين شاهد جابجاييهاي زياد مربيان پس از چند شکست هستيم. اصلا نتيجه کجا حاصل ميشود؟ قطعا پاسخ ميدهيد جايي که ثبات باشد. همواره نتايج مطلوب محصول يک روند با ثبات هستند. در کار شما هم اگر مثلا در تحريريه رسانهها هم اگر مدام تغييرات باشد، بازدهي آن رسانه کاهش مييابد. در بسياري از سيستمها همين قاعده حاکم است و عدم ثبات در مسووليتها، نتيجه مطلوب را به بار نميآورد.
** با اين وضعيت فکر ميکنيد تيم ملي بتواند به جام جهاني صعود کند؟
من قلبا آرزو ميکنم تيم ملي به جام جهاني صعود کند. از نظر احساس و عرق ملي چنين نظري دارم اما از نظر منطقي و واقعبينانه معتقدم به جام جهاني نميرويم! حتي فکر ميکنيم اگر به جام جهاني برويم در حق تيمهاي ديگر اجحاف ميشود! کشورهاي ديگري که واقعا کار ميکنند.
** حتي کيروش هم نميتواند کاري کند؟
کيروش از مربيان بزرگ فوتبال دنياست که با قراردادي سنگين به فوتبال ما پيوست اما در 2 سال گذشته چه تاثيري بر فوتبال ايران داشت؟ آيا از نظر امتيازي به نتايج خوبي رسيديم؟ پاسخ منفي است و وضعيت امتيازي تيم ملي در گروهش را ميبينيم. آيا توانست چهره جديدي را به تيم ملي معرفي کند؟ خير چون هنوز تيم ايران از بازيکنان سالهاي گذشته چون علي کريمي، رحمتي، نکونام و... ارتزاق ميکند. آيا تغييري در نوع و سبک بازي مليپوشان ميبينيم؟ که اين هم جواب منفي دارد چون هنوز با سبک 10 سال پيش و بر پايه استعدادهاي فردي، اوتدستيهاي بلند و... بازي ميکنيم. هيچ کار تاکتيکي با تيم ملي نشده است. تيم ايران به لبناني ميبازد که بازيکنانش حتي زيرتوپ زدن را هم بلد نيستند. با اين هزينه سنگيني که براي آوردن کيروش و دستيارانش شده، حداقل بايد در يکي از اين موارد تغييري ميديديم که نديديم. اگر هم در بعضي بازيها ميبريم و به نظرم اگر هم روزي به جام جهاني برويم، باز هم مثل همان سالهاي گذشته خواهد بود که با تعصب بازيکنان، تکيه بر استعدادهاي فردي و دعاي خير مردم به نتيجه ميرسيديم. شما ببينيد چرا پس از دو دورهاي که تيم ملي در سالهاي 1998 و 2006 به جام جهاني رفت و برگشت، هيچ تغيير و پيشرفتي در فوتبال ما رخ نداد، در حالي که کشورهاي ديگر پس از حضور در جام جهاني شاهد دستاوردهاي زيادي در فوتبالشان هستند.
** بالاخره با وضعيت فوتبال ما کيروش چقدر در ناکاميهايي که در بالا اشاره کرديد، مقصر است؟
انتقادات من تنها به شخص کيروش نيست. فدراسيون وقتي کيروش را آورد، عوامفريبي کرد. آنها اول گفتند قرار است مديريت تمام تيمهاي ملي از پايه تا بالا را به کيروش بدهند. آن زمان اميدوار شدم، چون مربيان بزرگ براي بهبود وضعيت فوتبال يک کشور، بايد روي فوتبال پايه کار کنند؛ کما اينکه ژاپن، کرهجنوبي و حتي برخي کشورهاي عربي هم مربيان خوب را ميآورند و تيمهاي پايه را تحويلشان ميدهند. طبيعتا اين اقدام باعث ميشود، چند سال بعد تيمهاي مليشان نسل عوض کنند. همين ميشود که ژاپنيها و کرهايها چندين دوره است که بدون دغدغه راهي جام جهاني ميشوند اما بعد از آنکه مدام تبليغ ميکردند کيروش استعدادهاي زيادي را در فوتبال کشورش کشف کرده و پرورش داده يا او در مقطعي نسل بازيکنان پرتغال را تغيير داده و امثال اينها، او با ما قرارداد بست اما بعد از چند ماه وقتي شرايط بد و نابسامانيهاي ريز و درشت ما را ديد، از زير بار مسووليت فرار کرد. همين شد که الان هيچ تغييري در تيم ملي نميبينيم. متاسفانه اين خاصيت ورزش و فوتبال ماست که آدمهاي بزرگ را ميآورد و کوچک ميکند و به بيرون ميفرستد. ضمن اينکه ما از تمام استعدادهاي مربيگري در کشورمان استفاده نکرده و آنها را ميسوزانيم. من وقتي به فوتبال آمريکا رفتم، دورههاي عالي مربيگري را گذراندم، آکادمي فوتبال تشکيل دادم، سالها تلاش کردم تا وقتي به کشورم برميگردم بتوانم تواناييها و تجربياتم را در خدمت فوتبال ايران بگذارم اما وقتي برگشتم و مدت کوتاهي کار کردم، فضاي نامطلوب و چرخه آلودهاش من و امثال من را پس زد! باور کنيد عاشقانه دوست داشتم به فوتبال وطنم خدمت کنم چون با تمام وجود معتقدم هرچه دارم از اين مردم است و خودم را مديون آنها ميدانم؛ چيزي که در فرهنگ ما گم شده و امروز مردم را مديون خودشان ميدانند! اين را در رفتار و گفتارشان ميبينم. جاي تاسف دارد بعضي بازيکنان حتي در مصاحبههايشان ميگويند اگر تماشاگر به ورزشگاه نيايد بهتر است.
** چرا عمده مليپوشاني در بازي خاطرانگيز مقابل استراليا بازي ميکردند، الان مسووليتي در اين فوتبال ندارند؟
اولا که آدمها با يکديگر متفاوتند و کساني که آن زمان در تيم ملي بازي ميکردند هر کدام مسيرهايي را ادامه دادند. آنها البته هر کدام طي مقاطعي در اين فوتبال کار کردند که بعضي ادامه داده و برخي ديگر هم شايد خودشان نتوانستند. در مجموع تکتک آن بازيکنان ميتوانند دلايل شخصي مربوط به خودشان را بيان کنند.
** از زماني که در از استيلآذين جدا شديد تاکنون پيشنهاد مربيگري داشتيد؟
بله چندين پيشنهاد داشتم اما تحت هيچ شرايطي حاضر نيستم در اين فوتبال آلوده کار کنم. تا وقتي اوضاع فوتبال ايران به اين شکل باشد اميدي به بهبودي نيست و هر سال بدتر از پارسال هم ميشود.
ورزشی
0 commenti:
Posta un commento