در چنین بزنگاه مهمی بر همه فعالین سیاسی که دغدغه آینده ایران را دارند، دغدغه جنبش سبز و اهداف آن را دارند و دغدغه سرنوشت رهبران جنبش سبز را دارند واجب است که با همه ابزارهای ممکن دست در کار انجام کاری شوند تا این دغدغه هر چه بیشتر انعکاس اجتماعی یابد که تکتک اینها مثل زنجیر به هم متصل است. با توجه به تجمع گروههای حامی مردمسالاری زیر پرچم جنبش سبز نمیتواند آینده ایران دمکرات را بدون جنبش سبز و کامیابی جنبش سبز را بدون شکست حصر رهبران آن تصور کرد. برای انجام چنین کاری هم لازم است که دست بکار انجام کاری شد، کارهایی از جنس آنچه که قبل از انتخابات انجام میدادیم، کارهایی در پایینترین سطوح اجتماع، جایی که با مردم در تماس مستقیم و موثر هستیم. در چند روز اخیر دو حرکت خوب انجام شد، یکی برگزاری ویبناری با موضوعیت بررسی حقوقی شرایط حصر بود که با حضور شیرین عبادی و اردشیر امیرارجمند انجام شد دومی هم اعلام آغاز بکار کمپین شکست حصر است. فی الواقع این دست حرکات هم مفیدند و هم لازم و انجام آن برای شخصیتها و گروههایی که امکانات آن را دارند واجب، ولی نباید به اینها اکتفا کرد. مهمترین نقطه ضعف چنین برنامههایی مخاطب محدود آنهاست و مشکل دوم قبلیت آنها در به تکرار افتادن و بنیه ضعیف آنها در ابتکار و خلاقیت (البته هنوز در مورد شکست حصر هنوز جزییاتش منتشر نشده تا با چشمان بازتر و ذهن آگاه تر قضاوت کرد) ولی به هر حال این دست حرکت باید چاشنی چیزی مهم تر باشد باید به حرکت و فرایندهایی منتهی شوند که در صحنه اجتماع عملیاتی اند، در کوچه و خیابانهای تهران و ایران. اینها ابزارهایی اند تا آنجا چیزی را به حرکت درآورد، وگرنه قناعت به همینها بزرگترین آسیبی است که بانیان این حرکات را تهدید میکند.
0 commenti:
Posta un commento